اسم عشق خوب یا بد
اسم عشق خوب یا بد
پارت ۴۶
[ویو آنالی]
نگاهی به ساعت کرد و سریع رفت حاضر بشه
منم از اتاق خارج شدم و به سمت اتاق خودم رفتم
دوش گرفتم و حاضر شدم رفتم طبقه پایین....صبحونه خورد رفت
به در دیوار زل زدن شده بود کار هر روزم...زنگ به صدا در اومد
خدمه در باز کرد صدای خنده و شادی هامین تو خونه پیچید
هامین: آنالی جون...من اومدم
سریع دوید بغلم کرد....محکم گونم بوسید
آنالی: خوش اومدی عزیزم.....
بعدش یک خانم مسن خیلی شیک وارد شد نگاهی بهم کرد
تعظیم کردم
آنالی: سلام
جئون جانا: سلام دخترم...
هامین: مادر بزرگ این آنالی جونه....
خانم رفت روی کاناپه نشست و نگاه کاملی بهم کرد همون طور که
هامین بغلم کرد رفتم جلوش نشستم
جئون جانا: دختری که جونگ کوک از ما مخفی می کرد پس تویی!
آنالی: بله
جئون جانا: اومده بودم هامین برسونم خیلی اسرار داشت پیش تو باشه...من باید برم
بلند شد که سریع بلند شدم تعظیم کردم
خنده ای کرد گفت
جانا: چه موادب.... خدانگهدار
آنالی: خدانگهدار
و رفت...هامین پرید بغلم محکم گونم بوسید....همراه هامین رفتیم داخل حیاط
اولش یکم توپ بازی کرد....
اومد کنارم گرمش شده بود
پارت ۴۶
[ویو آنالی]
نگاهی به ساعت کرد و سریع رفت حاضر بشه
منم از اتاق خارج شدم و به سمت اتاق خودم رفتم
دوش گرفتم و حاضر شدم رفتم طبقه پایین....صبحونه خورد رفت
به در دیوار زل زدن شده بود کار هر روزم...زنگ به صدا در اومد
خدمه در باز کرد صدای خنده و شادی هامین تو خونه پیچید
هامین: آنالی جون...من اومدم
سریع دوید بغلم کرد....محکم گونم بوسید
آنالی: خوش اومدی عزیزم.....
بعدش یک خانم مسن خیلی شیک وارد شد نگاهی بهم کرد
تعظیم کردم
آنالی: سلام
جئون جانا: سلام دخترم...
هامین: مادر بزرگ این آنالی جونه....
خانم رفت روی کاناپه نشست و نگاه کاملی بهم کرد همون طور که
هامین بغلم کرد رفتم جلوش نشستم
جئون جانا: دختری که جونگ کوک از ما مخفی می کرد پس تویی!
آنالی: بله
جئون جانا: اومده بودم هامین برسونم خیلی اسرار داشت پیش تو باشه...من باید برم
بلند شد که سریع بلند شدم تعظیم کردم
خنده ای کرد گفت
جانا: چه موادب.... خدانگهدار
آنالی: خدانگهدار
و رفت...هامین پرید بغلم محکم گونم بوسید....همراه هامین رفتیم داخل حیاط
اولش یکم توپ بازی کرد....
اومد کنارم گرمش شده بود
- ۱۴.۵k
- ۱۰ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط