«قلدر مدرسه من!»
«قلدر مدرسه من!»
P25🌚💙
رسپینا:دیر شد پاشیننن
سریع کاراشونو انجام دادن و به سمت مدرسه حرکت کردن
~تو راه~
هانول: میگم که چرا وقتی هم موتور داری هم ماشین پیاده میری؟
میراندا: کرم باسن دارم.
رسپینا: ۵ دقیقه راهه اینجا تا مدرسه روبه روتو نگاه کن
هانول:خب
رسپینا: خب به جمالت رسیدیم
~توکلاسشون~
کوک رو به روی میراندا: سلامممم*ذوق
میراندا: هاییی
کوک: میای امروز بریم بیرون؟
هانول اون پشت: بگووو ارهههههههههه *لبخونی
میراندا: عاممم......
هانول:میزنم دهنت بگی نه *لبخونی
میراندا: باشه....اوکیه بریم
~پرش زمانی به اخر کلاس~
هانول: زود باش بریم خونتون امادت کنمم
میراندا: شاید باورت نشه ولی خودم دست دارم
هانول: تو ارایش بلد نیستی بلند شو بریم
میراندا: ایشش من ارایش نمیخوام
رسپینا: پاشین بریم دیگههه
~تو خونه~
هانول:درحال ارایش کردن میراندا
رسپینا: درحال مدل دادن به موهای میراندا
هانول: مااه شدی برو لباستو بپوش
میراندا: شتت لباس چی بپوشم
رسپینا :خاک عالم تو سرت
*میراندا: رسپینا بهم یه نیم تنه ی مشکی و یه شلوارک سفید داد و پوشیدم
رسپینا و هانول بالاخره میراندا رو پرتش کردن بیرون
میراندا ویو:
بیرون از خونه کوک جلوی در منتظر بود
میراندا:سلام خوبی
کوک:عه اومدی؟م مرسی تو خوبی؟
ام.. خیلی خوشگل شدی یعنی.... چیزه منظورم اینه ک خوشگل بودی خوشگل تر شدی
میراندا :مرسی تو ام خیلی خوشتیپ شدی
کوک:مرسی... خب بیا بریم
با ماشین کوک رفتیم شهر بازی کوک ماشینو پارک کرد و رفتیم با هم قدم زدیم بعدشم رفتیم بستنی خوردیم تو این مدت کوک همش دستم رو گرفته بود احساس معذب بودن داشتم ولی حس خوبی بهم میداد
پس از اون رفتیم پاساژ
میراندا:بریم تو اون مغازه؟
کوک:بریم
رفتیم تو و چند تا لباس دیدیم
کوک یه لباس رسمی کوتاه مشکی بهم داد
کوک: بیا اینو امتحان کن مطمئنم خیلی بت میاد
_آها باشه مرسی...* تو ذهنش:این خیلی کوتاهه
رفتم تو پرو و پوشیدمش اومدم بیرون کوک همینجوری بهم خیره مونده بود و چشماش برق میزد
میراندا:خب چطوره؟
کوک:وای تو... نمیدونم چطوری بگم خیلی ناز شدی روبه فروشنده کرد و گف اینو برمیداریم
بعدشم رسوندت
میراندا:مرسی کوک امشب خیلی خوب بود
کوک:خواهش میکنم
بعدشم پیشونیتو بوسید و بغلت کرد و گف فردا تو مدرسه میبینمت
_منم همینطور خدافظ
-----------------------------------
ببینید کی پارت گذاشته
(این پارتو با دوست گرامیم نوشتم)
یبارم پاک شد نمیدونم براچی
ویسگون عزیزم خواهش میکنم پاکش نکن
P25🌚💙
رسپینا:دیر شد پاشیننن
سریع کاراشونو انجام دادن و به سمت مدرسه حرکت کردن
~تو راه~
هانول: میگم که چرا وقتی هم موتور داری هم ماشین پیاده میری؟
میراندا: کرم باسن دارم.
رسپینا: ۵ دقیقه راهه اینجا تا مدرسه روبه روتو نگاه کن
هانول:خب
رسپینا: خب به جمالت رسیدیم
~توکلاسشون~
کوک رو به روی میراندا: سلامممم*ذوق
میراندا: هاییی
کوک: میای امروز بریم بیرون؟
هانول اون پشت: بگووو ارهههههههههه *لبخونی
میراندا: عاممم......
هانول:میزنم دهنت بگی نه *لبخونی
میراندا: باشه....اوکیه بریم
~پرش زمانی به اخر کلاس~
هانول: زود باش بریم خونتون امادت کنمم
میراندا: شاید باورت نشه ولی خودم دست دارم
هانول: تو ارایش بلد نیستی بلند شو بریم
میراندا: ایشش من ارایش نمیخوام
رسپینا: پاشین بریم دیگههه
~تو خونه~
هانول:درحال ارایش کردن میراندا
رسپینا: درحال مدل دادن به موهای میراندا
هانول: مااه شدی برو لباستو بپوش
میراندا: شتت لباس چی بپوشم
رسپینا :خاک عالم تو سرت
*میراندا: رسپینا بهم یه نیم تنه ی مشکی و یه شلوارک سفید داد و پوشیدم
رسپینا و هانول بالاخره میراندا رو پرتش کردن بیرون
میراندا ویو:
بیرون از خونه کوک جلوی در منتظر بود
میراندا:سلام خوبی
کوک:عه اومدی؟م مرسی تو خوبی؟
ام.. خیلی خوشگل شدی یعنی.... چیزه منظورم اینه ک خوشگل بودی خوشگل تر شدی
میراندا :مرسی تو ام خیلی خوشتیپ شدی
کوک:مرسی... خب بیا بریم
با ماشین کوک رفتیم شهر بازی کوک ماشینو پارک کرد و رفتیم با هم قدم زدیم بعدشم رفتیم بستنی خوردیم تو این مدت کوک همش دستم رو گرفته بود احساس معذب بودن داشتم ولی حس خوبی بهم میداد
پس از اون رفتیم پاساژ
میراندا:بریم تو اون مغازه؟
کوک:بریم
رفتیم تو و چند تا لباس دیدیم
کوک یه لباس رسمی کوتاه مشکی بهم داد
کوک: بیا اینو امتحان کن مطمئنم خیلی بت میاد
_آها باشه مرسی...* تو ذهنش:این خیلی کوتاهه
رفتم تو پرو و پوشیدمش اومدم بیرون کوک همینجوری بهم خیره مونده بود و چشماش برق میزد
میراندا:خب چطوره؟
کوک:وای تو... نمیدونم چطوری بگم خیلی ناز شدی روبه فروشنده کرد و گف اینو برمیداریم
بعدشم رسوندت
میراندا:مرسی کوک امشب خیلی خوب بود
کوک:خواهش میکنم
بعدشم پیشونیتو بوسید و بغلت کرد و گف فردا تو مدرسه میبینمت
_منم همینطور خدافظ
-----------------------------------
ببینید کی پارت گذاشته
(این پارتو با دوست گرامیم نوشتم)
یبارم پاک شد نمیدونم براچی
ویسگون عزیزم خواهش میکنم پاکش نکن
۵.۹k
۱۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.