ادبیات طیمارستانیمیم ر دالپارت

ادبیات طیمارستانی(میم ر دال)(پارت3 18+)
وقتی فکرش را می کنم، بیشتر دوستی های خوبم را با مردان داشته ام، شاید برای این که روح من هیچ وقت روح زنانه ای نبود، من برای کفش پاشنه بلند و جوراب نایلونی و لباس حریر که به هر جا می گیرد در می رود ساخته نشده ام، من برای مودب بودن، خانم بودن و اطوارهای خاله زنکی ساخته نشده ام، گلدوزی کردن و شله زرد پختن را دوست نداشتم، مادرم همیشه می گفت که من یک آدم شتر، وحشی و وقیح هستم.
با مردها می توانم راحت تر خودم باشم، مردها به این چیزها کاری ندارند، فکر کنم آنها حرفهای من را بهتر می فهمند، نصف نگاهشان به من است، نصف نگاهشان وسط سینه هایم، سرشان را مثل بچه های خوب تکان می دهند، هیچ وقت نفهمیدم که حواسشان بیشتر کجاست، به چپی یا راستی؟ آن قدر می دانم که مغز مردها برای تمرکز بر روی دو تا موضوع همزمان ساخته نشده است، ولی خوب، گل بی عیب، خداست.
فقط میخواستم قدردانی کنم از مردان، بخاطر این که هستند، چون دنیا بدون آنها چیزی کم داشت و بخاطر اینکه شاید خیلیها فکر کنند که ما از مردان بیزاریم و تاکید میکنم که به هیچ عنوان اینطور نیست.
#ملیچک
دیدگاه ها (۵)

بخش PTSD:از نیمه شب گذشته بود از خاب پریدم بی اختیار رفتم کن...

چشمهای دُرشت و مُژهای کمرنگِ بلندی داشت و یک رگ آبی رنگ در پ...

ادبیات طیمارستانی(میم ر دال)(پارت2 18+)وقتی مردی در خانه را ...

ادبیات طیمارستانی(میم ر دال)(پارت1 18+) من مردها این موجودات...

سر زمین باشکوه نگهبان آتش پارت ۱

ازمایشگاه سرد

خیلی زود یاد گرفتم که عضو یه اقلیتم. مخصوصا که #مدرسه سفیدپو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط