نبض من
#نبضمن
#part4
جسی و إما بعد چند دقیقه رفتن ته موهاشو کمی به هم ریخت قرصشو با یه بطری آب برداشت انداخت بالا به ساعتش نگاه کرد یازده شبو نشون میداد نیش خندی زد کت چرم مشکیش رو پوشید و از بیمارستان خارج شد و به طرف عمارتش رفت اون حالت شاد و سرحال تبدیل شد به یک مرد سرد و وحشی ویب مشکیش رو برداشت و توش و پر کرد و شروع کرد به کشیدن و دودشو تو هوا پخش میکرد به عمارتش رسید نگهبان در پارکینگ رو باز کرد از ماشین پیاده شد سویچ رو سمت نگهبان پرت کرد
....خوش اومدید ارباب
همون موقع دست راست ته یعنی جئون جونگ کوک اومد سمتش
(از این به بعد اسم هارو با علامت میگم علامت ته× علامت إما+ علامت کوک~)
~رئیس خبر خیلی بدی دارم
×چیشده؟
~برده هایی که قرار بود به دستمون برسن ناپدید شدن
×یعنی چی که ناپدید شدن پس اون همه بادیگارد فرستادم چه گ.ی میخوردن اونجا(عربده)
~یسری بادیگارد فرستادیم پیگیری کنن در واقع کلا کشتی ناپدید شده و نه تنها بردها بلکه همه مواد مخدر هم اونجا بوده
×چییییی(عربدع)
ته به سمت اتاقش قدم برداشت کوک هم پشت سرش رفت کتشو سمت خدمتکار پرت کرد خدمتکار هم بخاطر عطری که رو کت بود انگار قلبش لرزید
.....خدایه من اون همیشه بو عطر میده
ته وارد اتاقش شد
×قطعا کار جانگ و دار و دستاشه
~منم به همون شک دارم رئیس تا الان همه دزدی ها زیر سر اون بوده
×زنگ بزن جین هیونگ بگو با بادیگارداش بیان اینجا نمیزارم دست کسه دیگه ای بهشون بخوره
~هیونگ چشات دوباره حالت قرمز به خودش گرفته
×الان این مهمه(عربده)زود باش زنگ بزن جین هیونگ
~خیله خب هیونگ الان زنگ میزنم
کوک به گوشی جین زنگ زد تا بیاد عمارت ته تو اون مدت آجوما اومد و داروهایه ته رو بهش داد
×میتونی بری آجوما
آجوما تعظیمی کرد و رفت بعد از چند دقیقه جین رسید و باهم نقشه کشیدن تا کشتی رو پیدا کنن یه نقشه رو برد چسبیده شده بود که روش سوزن ته گرد قرمز بود از این گندها جین فلزی دستش گرفت و....
اینم از این فیک
#part4
جسی و إما بعد چند دقیقه رفتن ته موهاشو کمی به هم ریخت قرصشو با یه بطری آب برداشت انداخت بالا به ساعتش نگاه کرد یازده شبو نشون میداد نیش خندی زد کت چرم مشکیش رو پوشید و از بیمارستان خارج شد و به طرف عمارتش رفت اون حالت شاد و سرحال تبدیل شد به یک مرد سرد و وحشی ویب مشکیش رو برداشت و توش و پر کرد و شروع کرد به کشیدن و دودشو تو هوا پخش میکرد به عمارتش رسید نگهبان در پارکینگ رو باز کرد از ماشین پیاده شد سویچ رو سمت نگهبان پرت کرد
....خوش اومدید ارباب
همون موقع دست راست ته یعنی جئون جونگ کوک اومد سمتش
(از این به بعد اسم هارو با علامت میگم علامت ته× علامت إما+ علامت کوک~)
~رئیس خبر خیلی بدی دارم
×چیشده؟
~برده هایی که قرار بود به دستمون برسن ناپدید شدن
×یعنی چی که ناپدید شدن پس اون همه بادیگارد فرستادم چه گ.ی میخوردن اونجا(عربده)
~یسری بادیگارد فرستادیم پیگیری کنن در واقع کلا کشتی ناپدید شده و نه تنها بردها بلکه همه مواد مخدر هم اونجا بوده
×چییییی(عربدع)
ته به سمت اتاقش قدم برداشت کوک هم پشت سرش رفت کتشو سمت خدمتکار پرت کرد خدمتکار هم بخاطر عطری که رو کت بود انگار قلبش لرزید
.....خدایه من اون همیشه بو عطر میده
ته وارد اتاقش شد
×قطعا کار جانگ و دار و دستاشه
~منم به همون شک دارم رئیس تا الان همه دزدی ها زیر سر اون بوده
×زنگ بزن جین هیونگ بگو با بادیگارداش بیان اینجا نمیزارم دست کسه دیگه ای بهشون بخوره
~هیونگ چشات دوباره حالت قرمز به خودش گرفته
×الان این مهمه(عربده)زود باش زنگ بزن جین هیونگ
~خیله خب هیونگ الان زنگ میزنم
کوک به گوشی جین زنگ زد تا بیاد عمارت ته تو اون مدت آجوما اومد و داروهایه ته رو بهش داد
×میتونی بری آجوما
آجوما تعظیمی کرد و رفت بعد از چند دقیقه جین رسید و باهم نقشه کشیدن تا کشتی رو پیدا کنن یه نقشه رو برد چسبیده شده بود که روش سوزن ته گرد قرمز بود از این گندها جین فلزی دستش گرفت و....
اینم از این فیک
۶.۴k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.