کمپانی روز صورتی
کمپانی روز صورتی
پارت : ۴
از زبان لینا
آماده شدم و سوار ماشینم شدم و راه افتادم و درست حدس زده بودم سر ساعت ۴ اونجا بودم ماشین رو پارک کردم و رفتم سمت ساختمانی که قرار بود بخرم و یه آقایی اون جا واستاده بود رفتم سلام کردم و رفتیم ساختمون رو دیدم خوب برا یه کمپانی که تازه میخواد درست بشه خوبه و ازش تشکر کردن و اون رو خریدم و گفتن که فردا برا گرفتن کلید ساختمون بیام خدافظی کردیم و رفتم توی ماشینم زنگ زدم به بهترین دوستم که اسمش ماریا بود ( الامت ماریا رو با * این نشون میدم )
تماس لینا و ماریا
+: سالام ماری
*: سلام لینی
+: چند بار بگم منو لینی صدا نزن دوست ندارم اسمم لینا ست حالا ولش کن یه خبر خوب
*: باشه بابا لینا چه خبری
+: ارزوم داره به حقیقت پیوسته میشه تونستم یه ساختمون کوچیک بگیرم و میخوام کمپانی کنم اون ساختمون رو
*: افرین لینی یعنی لینا پس امشب بیا خونه ی ما موچی بخر و شبم بمون
+: باشه پس میبینمت بای
*: بای
پایان تماس
ماشین رو روشن کردن و رفتم به یه موچی فروشی و چندتا موچی گرفتم رفتم خونه و وسایلم رو گزاشتم تو اتاقم و رفتم که موچی ها رو بزارم تو یخچال و رفتم لباس برا شب بر دارم و خلاصه که آماده شدم و موچی ها رو ورداشتم رفتم سمت خونه ی میرا
پارت : ۴
از زبان لینا
آماده شدم و سوار ماشینم شدم و راه افتادم و درست حدس زده بودم سر ساعت ۴ اونجا بودم ماشین رو پارک کردم و رفتم سمت ساختمانی که قرار بود بخرم و یه آقایی اون جا واستاده بود رفتم سلام کردم و رفتیم ساختمون رو دیدم خوب برا یه کمپانی که تازه میخواد درست بشه خوبه و ازش تشکر کردن و اون رو خریدم و گفتن که فردا برا گرفتن کلید ساختمون بیام خدافظی کردیم و رفتم توی ماشینم زنگ زدم به بهترین دوستم که اسمش ماریا بود ( الامت ماریا رو با * این نشون میدم )
تماس لینا و ماریا
+: سالام ماری
*: سلام لینی
+: چند بار بگم منو لینی صدا نزن دوست ندارم اسمم لینا ست حالا ولش کن یه خبر خوب
*: باشه بابا لینا چه خبری
+: ارزوم داره به حقیقت پیوسته میشه تونستم یه ساختمون کوچیک بگیرم و میخوام کمپانی کنم اون ساختمون رو
*: افرین لینی یعنی لینا پس امشب بیا خونه ی ما موچی بخر و شبم بمون
+: باشه پس میبینمت بای
*: بای
پایان تماس
ماشین رو روشن کردن و رفتم به یه موچی فروشی و چندتا موچی گرفتم رفتم خونه و وسایلم رو گزاشتم تو اتاقم و رفتم که موچی ها رو بزارم تو یخچال و رفتم لباس برا شب بر دارم و خلاصه که آماده شدم و موچی ها رو ورداشتم رفتم سمت خونه ی میرا
۴.۲k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.