آن سوی آینه
آن سوی آینه
P3
چقدر مسخره...
( ویو ا.ت)
نشسته بودم و به نصیحت های مسخره معلم گوش میدادم
ولی اینجا واقعا خیلی بهتر از مدرسه قبلیمه
اینجا خبری از قلدری و مسخره شدن نیست
معلم ها مثل یه دانش آموز عادی باهام برخورد میکنن
توی افکارم غرق شده بودم که زنگ مدرسه به صدا دراومد
کیفم رو برداشتم و به سمت در خروجی حرکت کردم
سوار اتوبوس شدم هندزفری رو گذاشتم توی گوشم و موزیک مورد علاقم ( 😅seven ) رو پخش کردم
به ایستگاه رسیدیم
از اتوبوس پیاده شدم و به سمت خونه رفتم
هوا تاریک شده بود
ابر ها توی آسمون تجمع کرده بودند
کلاغ ها بیش از حد معمول بودند
صدای غار غارشون توی گوشم می پیچید با وجود اینکه هندزفری توی گوشم بود
درش آوردم
صدای خش خشی رو از پشت سرم احساس کردم
سریع برگشتم
....چیزی نبود
حتما خیالاتی شدم
_ که مسخرست...(زمزمه) اره ؟؟؟(پوزخند)
+ جیغغغغ.....
برگشتم و پشت سرم رو نگاه کردم....اون چی بود...
ضربان قلبم رو هزار بود
اون حرف.....اون حرف رو من زده بودم.....
_ اره .....تو زده بودی....( زمزمه )
+ ک....کی ... هستی؟؟
از ترس لکنت زبون گرفته بودم
اون کیه؟؟؟ چرا داره اذیتم میکنه.....؟؟؟
_من اذیتت نمیکنم...فقط داری تاوان حرفی که زدی رو پس میدی....
+ چ...چی...؟ ....من...م...من..ب....ببخشید...هق....م...متاسفم....هق....نباید....هق..نباید اون حرف....رو میزدم
_ هاهاهاها.....مگه عذرخواهی کردنت چیزی رو هم حل میکنه؟
چی....نه....نباید میگفتم....نکنه...نکنه همون روحیه که داشتن در موردش صحبت میکردن.....نکنه اومده تا منم بکشه......نه..نه.....امکان نداره......من هنوز ۱۶ سالمه...
_ من روح نیستم.....
+ پ...پ...هق...پس...هق..چی.....هستی؟؟؟
_ من ....خود....شیطانم......(با لحن جدی)
+چ....چی.....؟جییییغغغغغغ
(صدای رعد و برق)
+ جیییغغغغغغغغ
P3
چقدر مسخره...
( ویو ا.ت)
نشسته بودم و به نصیحت های مسخره معلم گوش میدادم
ولی اینجا واقعا خیلی بهتر از مدرسه قبلیمه
اینجا خبری از قلدری و مسخره شدن نیست
معلم ها مثل یه دانش آموز عادی باهام برخورد میکنن
توی افکارم غرق شده بودم که زنگ مدرسه به صدا دراومد
کیفم رو برداشتم و به سمت در خروجی حرکت کردم
سوار اتوبوس شدم هندزفری رو گذاشتم توی گوشم و موزیک مورد علاقم ( 😅seven ) رو پخش کردم
به ایستگاه رسیدیم
از اتوبوس پیاده شدم و به سمت خونه رفتم
هوا تاریک شده بود
ابر ها توی آسمون تجمع کرده بودند
کلاغ ها بیش از حد معمول بودند
صدای غار غارشون توی گوشم می پیچید با وجود اینکه هندزفری توی گوشم بود
درش آوردم
صدای خش خشی رو از پشت سرم احساس کردم
سریع برگشتم
....چیزی نبود
حتما خیالاتی شدم
_ که مسخرست...(زمزمه) اره ؟؟؟(پوزخند)
+ جیغغغغ.....
برگشتم و پشت سرم رو نگاه کردم....اون چی بود...
ضربان قلبم رو هزار بود
اون حرف.....اون حرف رو من زده بودم.....
_ اره .....تو زده بودی....( زمزمه )
+ ک....کی ... هستی؟؟
از ترس لکنت زبون گرفته بودم
اون کیه؟؟؟ چرا داره اذیتم میکنه.....؟؟؟
_من اذیتت نمیکنم...فقط داری تاوان حرفی که زدی رو پس میدی....
+ چ...چی...؟ ....من...م...من..ب....ببخشید...هق....م...متاسفم....هق....نباید....هق..نباید اون حرف....رو میزدم
_ هاهاهاها.....مگه عذرخواهی کردنت چیزی رو هم حل میکنه؟
چی....نه....نباید میگفتم....نکنه...نکنه همون روحیه که داشتن در موردش صحبت میکردن.....نکنه اومده تا منم بکشه......نه..نه.....امکان نداره......من هنوز ۱۶ سالمه...
_ من روح نیستم.....
+ پ...پ...هق...پس...هق..چی.....هستی؟؟؟
_ من ....خود....شیطانم......(با لحن جدی)
+چ....چی.....؟جییییغغغغغغ
(صدای رعد و برق)
+ جیییغغغغغغغغ
- ۱۱.۶k
- ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط