ریندو پارت آخر
خودمم بلند شدم برم تو اتاقم ، خواستم در اتاقمو باز کنم که
یکی دستمو محکم گرفت ، برگشتم و با چهره ریندو مواجه شدم :
_ا/ت:چیزی شده؟
_ریندو:آره عاشقت شدم!
(صورتم سرخ شد )
_ ا/ت: چ چی میگی باکا مستی برو بخواب !
_ریندو:تو یه لیوان بیشتر خوردی یادت رفته ؟
_ا/ت:ولی تورو بیشتر گرفته . شب بخیر !
دستگیره درو گرفتم و باز کردم ، ریندو دستمو کشید سمت خودش و در قفلم کرد . تو چشمای هم خیره شدیم و آروم لباشو گذاشت رو لبام.
بوسه زیاد طولانی نبود چون ران اومد و ریندو رو برد .
پرش زمانی به صبح *
ریندو اومد کنارم رو مبل نشست و دستشو انداخت به کمرم ، صورتشو به صورتم نزدیک کرد :
_ریندو:عاشقتم !
_ا/ت:فکر کنم منم همین حس رو داشته باشم!
_ریندو:نداشته باشیم کاری می کنم عاشقم !
چند سال بعد*
_ا/ت: نه نه ریندو اینطوری خفش می کنی !
_ریندو:باشه باشه درست شد؟
ریندو و ا/ت درحال شیر دادن به بچه جدیدشونن!
پایان.
یکی دستمو محکم گرفت ، برگشتم و با چهره ریندو مواجه شدم :
_ا/ت:چیزی شده؟
_ریندو:آره عاشقت شدم!
(صورتم سرخ شد )
_ ا/ت: چ چی میگی باکا مستی برو بخواب !
_ریندو:تو یه لیوان بیشتر خوردی یادت رفته ؟
_ا/ت:ولی تورو بیشتر گرفته . شب بخیر !
دستگیره درو گرفتم و باز کردم ، ریندو دستمو کشید سمت خودش و در قفلم کرد . تو چشمای هم خیره شدیم و آروم لباشو گذاشت رو لبام.
بوسه زیاد طولانی نبود چون ران اومد و ریندو رو برد .
پرش زمانی به صبح *
ریندو اومد کنارم رو مبل نشست و دستشو انداخت به کمرم ، صورتشو به صورتم نزدیک کرد :
_ریندو:عاشقتم !
_ا/ت:فکر کنم منم همین حس رو داشته باشم!
_ریندو:نداشته باشیم کاری می کنم عاشقم !
چند سال بعد*
_ا/ت: نه نه ریندو اینطوری خفش می کنی !
_ریندو:باشه باشه درست شد؟
ریندو و ا/ت درحال شیر دادن به بچه جدیدشونن!
پایان.
۴.۸k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.