هفتمین عشق

هفتمین عشق
Part39
&همتون اینقدر از خود راضی هستید؟
_نه فقط با قیافت حال نمیکنیم
&به جواب محبتتون میرسید فعلا
_به سلامت برنگردی
نامجون: چقدر رو مخمه
_خیلی زیاد
یهو دیدم ات نیست راستی ات کو
هانا: گفت میرم دستشویی

روای ات
رفتم جلو آیینه دستشویی کلی عرق کرده بودم ما اب سرد صورتمو شستم که باز اون دختره هرزه پیداش شد جای تیر شکمم خیلی میسوخت
~ببین کی اینجاست هرزه خانوم
از سر راه برو کنار حوصله ندارم
~میخای چیکار کنی اگه نرم
شکمم خیلی درد گرفت که دستمو گذاشتم روش
~اخی شکمت درد میکنه
به چشمام ذول زد توانی نداشتم بزور سر پا بودم نباید به خودم فشار میاوردم
دستشو گذاشت رو دستم فشار داد
اخخخ
~درد میکنه*نیشخند
برو کنار... اخ
هی بیشتر فشار میداد دیگه جون نداشتم و دیگه نمیدونم چی شد

روای جونگ کوک
ات خیلی طولش داده بود دیگه صبرم تموم شد رفتم دم در دستشویی در زدم
ات
ات بیا بیرون... ات
یهو در باز شد
ات....
که دیدم کاترینه خیلی زود از جلوم جیم شد منم رفتم داخل که ات رو غرق در خون دیدم

اسلاید دوم ماشین

شرط لایک 27

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۱۱)

مروارید آبی²Part¹⁰= مامان کجایی؟ +چیشده؟ =خیلی صدات کردم جوا...

مروارید آبی²Part ¹¹ویو لاناکه بعد از چند بوق جواب داد♤ بله؟ ...

هفتمین عشق Part, 38تهیونگگگگگ جیغغغغغ تهیونگ: چیشدههه هانا: ...

هفتمین عشق Part37فلش بک هانا: چی میشد نیای همراهم تهیونگ: خب...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۶#

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۳

نام فیک: عشق مخفیPart: 37ویو ات*رفتم توی اتاقمو درو بستمو پش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط