عشق تنهایی 🐯🌓✨p ۷
(یه پرش زمانی میزنم چون حوصله ندارم 🗿)
[پرش زمانی به ۵ روز بعد-داخل شرکت]
ویو مایا🌓✨
الان ۵ روزه که با تهیونگ تو رابطه(دوست دختر /دوست پسر) هستم ولی اون هنوز با لیانا هست اخه لیانا هنوز برنگشته خونه ی تهیونگ که تهیونگ باهاش کات کنه داداشمم اومده هر روز میاد دنبالم و میبرتم خونه انگار بچه گیر اورده داشتم یه سری کاغذ بازی هارو انجام میدادم و توی سیستم سبت میکردم و یه دفعه ای لیانا اومد جلوم
لیانا:هوی تهیونگ کجاست
مایا:توی اتاقشونن
لیانا:ایشش باشه من میرم داخل
لیانا میره داخل
ویو تهیونگ🐯✨
داشتم یه سری فاکتور رو نگاه میکردم که در باز شد فکر کردم مایا هست ولی دیدم این لیانای زیر خواب اومده اومد جلو و گفت :«تهیونگ شی من باردارم از تو باید باهم ازدواج کنیم»
تهیونگ:اسم منو به زبون هرزه نیار عوضی از یه کی دیگه بارداری (با یکم داد)
لیانا:تهیونگ من ۵ شب پیش با تو خوابیدم
تهیونگ:دیگه نمیخوام ببینمت
که در باز میشه مایا میاد داخل
مایا:اومدم ازتون اجازه بگیرم برم بردارم اومدن و کارم تموم شد
تهیونگ:یه لحظه وایسا کارت دارم
مایا:چشم
مایا میره بیرون و کیفش رو جمع میکنه و میشینه داداشش انقدر زنگ زد که دیگه مایا میخواست بره که لیانا بدو رفت بیرون با صورت گریون و تهیونگ اومد بیرون
تهیونگ:اخش بلاخره کات کردم
مایا:من دارم میرم داداشم گوشیم رو سوراخ کرد
تهیونگ :دلم برات تنگ میشه
مایا:منم
تهیونگ نزدیکه مایا میشه و کمرش رو میگیره و میبوستش
تهیونگ:اخ مزه ی توت فرنگی میده
مایا:بی مزه من رفتم خدافظ
تهیونگ :بهت پیام میدم
مایا:باشه
مایا میره پایین که داداشش رو میبینه که اعصبانی وایساده جلوی ماشین
مایا:ببخشید داداش یه کار پیش اومد
مایکل:این دفعه رو میبخشم بشین بریم
مایا رفت نشت و مایکل هم نشت
مایا:داداش میشه با یوکی برم پارک
مایکل:نه مگه نگفتم فقط سر کار به غیر از سرکار هیچ جا نمیتونی بری
مایا:باشه (ناراحت)
ادامه دارد.......
اسکی ممنوع❌
[پرش زمانی به ۵ روز بعد-داخل شرکت]
ویو مایا🌓✨
الان ۵ روزه که با تهیونگ تو رابطه(دوست دختر /دوست پسر) هستم ولی اون هنوز با لیانا هست اخه لیانا هنوز برنگشته خونه ی تهیونگ که تهیونگ باهاش کات کنه داداشمم اومده هر روز میاد دنبالم و میبرتم خونه انگار بچه گیر اورده داشتم یه سری کاغذ بازی هارو انجام میدادم و توی سیستم سبت میکردم و یه دفعه ای لیانا اومد جلوم
لیانا:هوی تهیونگ کجاست
مایا:توی اتاقشونن
لیانا:ایشش باشه من میرم داخل
لیانا میره داخل
ویو تهیونگ🐯✨
داشتم یه سری فاکتور رو نگاه میکردم که در باز شد فکر کردم مایا هست ولی دیدم این لیانای زیر خواب اومده اومد جلو و گفت :«تهیونگ شی من باردارم از تو باید باهم ازدواج کنیم»
تهیونگ:اسم منو به زبون هرزه نیار عوضی از یه کی دیگه بارداری (با یکم داد)
لیانا:تهیونگ من ۵ شب پیش با تو خوابیدم
تهیونگ:دیگه نمیخوام ببینمت
که در باز میشه مایا میاد داخل
مایا:اومدم ازتون اجازه بگیرم برم بردارم اومدن و کارم تموم شد
تهیونگ:یه لحظه وایسا کارت دارم
مایا:چشم
مایا میره بیرون و کیفش رو جمع میکنه و میشینه داداشش انقدر زنگ زد که دیگه مایا میخواست بره که لیانا بدو رفت بیرون با صورت گریون و تهیونگ اومد بیرون
تهیونگ:اخش بلاخره کات کردم
مایا:من دارم میرم داداشم گوشیم رو سوراخ کرد
تهیونگ :دلم برات تنگ میشه
مایا:منم
تهیونگ نزدیکه مایا میشه و کمرش رو میگیره و میبوستش
تهیونگ:اخ مزه ی توت فرنگی میده
مایا:بی مزه من رفتم خدافظ
تهیونگ :بهت پیام میدم
مایا:باشه
مایا میره پایین که داداشش رو میبینه که اعصبانی وایساده جلوی ماشین
مایا:ببخشید داداش یه کار پیش اومد
مایکل:این دفعه رو میبخشم بشین بریم
مایا رفت نشت و مایکل هم نشت
مایا:داداش میشه با یوکی برم پارک
مایکل:نه مگه نگفتم فقط سر کار به غیر از سرکار هیچ جا نمیتونی بری
مایا:باشه (ناراحت)
ادامه دارد.......
اسکی ممنوع❌
۶.۴k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.