عشق تنهایی🐯🌓✨p ۵
یوکی:سلام داداشی
تهیونگ:سلام یوکی کوچولو
یوکی:خودتی فقط ۲ سال از من بزرگتریاااا
تهیونگ:باشه زشته حالا
یوکی:اوکی مایا چی میخوری برم بیارم
مایا:ش*ر*ا*ب قرمز
یوکی:باشه منم همونو میخورم من برم بیارم
که همون موقع لیانا پاشد رقصید و تهیونگ عین خیالشم نبود
مایا:اقای تهیونگ فکر کنم دوست دخترتون رو دارن ازش لب میگیرن
تهیونگ:خب که چی
مایا :هیچی همین جوری ببخشید ولی این دست بند من نیست که شما انداختن
تهیونگ:اره ۳ روز پیش روی میزت جا مونده بود منم برش داشتم خیلی خوشگله میشه برای من بمونه
مایا:بله حتما برای شما من یکی دیگه میخرم
مایا تو گوشیش میچرخید که یوکی اومد
یوکی:بفرما
مایا:مرسی
یوکی:داداشت نمیخوای اصل مطلب رو باز کنی
مایا:چی میگی یوکی اصل مطلب چیه(توی گوش یوکی)
یوکی:تو واستا میفهمی (توی گوش مایا) خب داداش جونم نمیخوای بگی (بچه ها یوکی خبر داره که تهیونگ عاشق مایا هست)
تهیونگ:چیو
یوکی:اه تهیونگ یعنی واقعا نمیخوای بگی عاشقشی
تهیونگ:یوکی به موقش میگم باشه الان جاش نیست
یوکی:اتفاقا الان جاشه(راستی بچه ها جیمین هم اومده بود)
جیمین:میگم یوکی بهتر وقتی خود تهیونگ خواست بگه
مایا:یوکی چی رو بگه چیرو جاش نیست یه جوری حرف بزنید منم بفهمم
یوکی:اگه نمیگی خودم میگم
تهیونگ کلافه دستی به موهاش کشید و بلند شد
تهیونگ:هر قلطی میخوای بکن
و رفت
یوکی:خب ببین مایا جونم تهیونگ یعنی داداشم عاشقته
ادامه دارد.......
اسکی ممنوع❌
تهیونگ:سلام یوکی کوچولو
یوکی:خودتی فقط ۲ سال از من بزرگتریاااا
تهیونگ:باشه زشته حالا
یوکی:اوکی مایا چی میخوری برم بیارم
مایا:ش*ر*ا*ب قرمز
یوکی:باشه منم همونو میخورم من برم بیارم
که همون موقع لیانا پاشد رقصید و تهیونگ عین خیالشم نبود
مایا:اقای تهیونگ فکر کنم دوست دخترتون رو دارن ازش لب میگیرن
تهیونگ:خب که چی
مایا :هیچی همین جوری ببخشید ولی این دست بند من نیست که شما انداختن
تهیونگ:اره ۳ روز پیش روی میزت جا مونده بود منم برش داشتم خیلی خوشگله میشه برای من بمونه
مایا:بله حتما برای شما من یکی دیگه میخرم
مایا تو گوشیش میچرخید که یوکی اومد
یوکی:بفرما
مایا:مرسی
یوکی:داداشت نمیخوای اصل مطلب رو باز کنی
مایا:چی میگی یوکی اصل مطلب چیه(توی گوش یوکی)
یوکی:تو واستا میفهمی (توی گوش مایا) خب داداش جونم نمیخوای بگی (بچه ها یوکی خبر داره که تهیونگ عاشق مایا هست)
تهیونگ:چیو
یوکی:اه تهیونگ یعنی واقعا نمیخوای بگی عاشقشی
تهیونگ:یوکی به موقش میگم باشه الان جاش نیست
یوکی:اتفاقا الان جاشه(راستی بچه ها جیمین هم اومده بود)
جیمین:میگم یوکی بهتر وقتی خود تهیونگ خواست بگه
مایا:یوکی چی رو بگه چیرو جاش نیست یه جوری حرف بزنید منم بفهمم
یوکی:اگه نمیگی خودم میگم
تهیونگ کلافه دستی به موهاش کشید و بلند شد
تهیونگ:هر قلطی میخوای بکن
و رفت
یوکی:خب ببین مایا جونم تهیونگ یعنی داداشم عاشقته
ادامه دارد.......
اسکی ممنوع❌
۷.۰k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.