- طبق نقشه عمل کن برید ...
- طبق نقشه عمل کن برید ...
○ بله
رفتپ پشت یه دیوارو شروع کردم به تیر اندازی کردن ، با هر تیری که میزدم یا نفرشون نیفتاد زمین ، یه دفعه همراه چن نفر دیگه همزمان شلیک کردیمو من و یه نفر دیگشون کع دخترم بود ، اسمش لیندا بود باهم محاصره رو دور زدیمو از پشت بهشون حمله کردیم یعنی در واقع الام اونا توی محاصره ما بودن
دخل همشونو اوردیم یهو شاهانو یه نفر دیه اومدن
همین که نزدیکمون شدن بقبه بهشون احترام گذاشتن منم همراه اونا سرمو خم کردم
□ کارت خوب بود خوشم اومد توام مثل شاهانی جسورو شجاع البته با تکنیک افرین
× آسا این در واقع هم یه حمله بود هم یه ازمون و تو از این ازمون سربلند بیرون اومدی
- ممنونم .
با شاهان رفتیم خونه ، رئیس باند کلی ازم تعریف کردو از قانونای اونجا گف و قرار شد کنار شاهان کار کنم ، ،، شاهانم خیلی خوشحال بود رسیدیم به خونه گف میخواد بره دوش بگیره ، اون که در اومد من رفتم ، از حموم که در اومدم دیدم زمین خونه شمع چیده و میز غذا اماده کرده ،،
× عشقم
- بله
× چطوره
- اینجا خیلی قشنگه شده شاهان ، چخبره
× خبر کع جونم برات بگم ، لپ کلام کع میخوام زنم بشی
- روتو برم بشر
× جدی گفتم ، نکنه زنم نمیشی ،،( الکی خودشو زد به گریه کردن ) اگه زنم نشی من دق میکنم اون وقت میمیرم بی شاهان میشیا
- مرز کی گفته زنت نمیشم
× پ یعنی زنم میشی
- اوم میشم
× اخ من قربونت بشم ( منو تو بغلش نزدیک کردو لباشو گذاشت رو لبام ) ....
خب خواهران و برادران گلم اینجا رو به کمک مغز منحرف خودتون ادامه بدید بنده روی نوشتن ندارم 😂😂
پارت ۵ پایان نویسنده sa
○ بله
رفتپ پشت یه دیوارو شروع کردم به تیر اندازی کردن ، با هر تیری که میزدم یا نفرشون نیفتاد زمین ، یه دفعه همراه چن نفر دیگه همزمان شلیک کردیمو من و یه نفر دیگشون کع دخترم بود ، اسمش لیندا بود باهم محاصره رو دور زدیمو از پشت بهشون حمله کردیم یعنی در واقع الام اونا توی محاصره ما بودن
دخل همشونو اوردیم یهو شاهانو یه نفر دیه اومدن
همین که نزدیکمون شدن بقبه بهشون احترام گذاشتن منم همراه اونا سرمو خم کردم
□ کارت خوب بود خوشم اومد توام مثل شاهانی جسورو شجاع البته با تکنیک افرین
× آسا این در واقع هم یه حمله بود هم یه ازمون و تو از این ازمون سربلند بیرون اومدی
- ممنونم .
با شاهان رفتیم خونه ، رئیس باند کلی ازم تعریف کردو از قانونای اونجا گف و قرار شد کنار شاهان کار کنم ، ،، شاهانم خیلی خوشحال بود رسیدیم به خونه گف میخواد بره دوش بگیره ، اون که در اومد من رفتم ، از حموم که در اومدم دیدم زمین خونه شمع چیده و میز غذا اماده کرده ،،
× عشقم
- بله
× چطوره
- اینجا خیلی قشنگه شده شاهان ، چخبره
× خبر کع جونم برات بگم ، لپ کلام کع میخوام زنم بشی
- روتو برم بشر
× جدی گفتم ، نکنه زنم نمیشی ،،( الکی خودشو زد به گریه کردن ) اگه زنم نشی من دق میکنم اون وقت میمیرم بی شاهان میشیا
- مرز کی گفته زنت نمیشم
× پ یعنی زنم میشی
- اوم میشم
× اخ من قربونت بشم ( منو تو بغلش نزدیک کردو لباشو گذاشت رو لبام ) ....
خب خواهران و برادران گلم اینجا رو به کمک مغز منحرف خودتون ادامه بدید بنده روی نوشتن ندارم 😂😂
پارت ۵ پایان نویسنده sa
۳.۱k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.