"تکپارتی"
"تکپارتی"
وقتی دوتاتون روی آیو کراشید و....☁️✨:////
چای وون{یاااا جونگ کوکاااا بیا دیگه الان شروع میشه*بلند*
جونگ کوک{اومدم اومدم*با یه جهش خودش رو روی کاناپه پرت کرد*
چای وون{هق نگاش کن اون آیوی منه عرررر*کیوت*
جونگ کوک{نخیرم...آیوی منه*با دهن پر*
چا وون{چیزی گفتی؟ *ابروی بالا رفته*
جونگ کوک{کت شلوار تهیونگ رو خیلی دوست دارم...قشنگه نه؟
چای وون{*_*
*5 دقیقه بعد*
چای وون {هی اون به چه جرئتی به صورت آیو دست می زنه؟ *حرصی*
جونگ کوک{منه به این خوبی این همه سال آرزوم بود با آیو هم کلام بشم نشد...اون موقع اون خرس عسلی توی دوهفته تونست مخش رو بزنه و با آیوی من همکاری کنه.
چای وون{صبر کن ببینم آیوی تو؟
جونگ کوک {بله...آیوی من*تخس*
چای وون{پریدم روش و نشستم روی شکمش و گفتم...تنت میخواره نه؟
جونگ کوک{آخی عزیزم ناراحت شدی؟...حقیقت تلخه دیگه*لبخند شیطون*
چای وون{اع اینطوری...
جونگ کوک{ای ای گربه وحشی ولم کن...باشه بابا نخواستم مال خودت ول کن بازوم رو*بلند*
چای وون{آفرین حالا شدی یه پسر خوب*خنده*
جونگ کوک{دستی روی بازوم کشیدم و اخم کرده زل زدم بهش...بعد از چند ثانیه از روی شکمم بلندش کردم و رفتم تو اتاق و روی تخت دراز کشیدم.
چای وون{وا این چرا اینجوری کرد؟...بلند شدم و به طرف اتاق خوابمون رفتم...با دیدن جونگ کوک که روی تخت خوابیده بود و یه دستش روی شکم عضله ایش و مچ دست دیگش روی پیشونیش بود ناخوداگاه لبخند عمیقی زدم... به طرفش رفتم و روش خوابیدم و سرم رو روی سینش گذاشتم...جونگ کوکی چرا اینجوری شدی؟*کیوت*
جونگ کوک{*سکوت*
چای وون{با من قهری؟
جونگ کوک{*سکوت*
چای وون{سرم رو از روی سینش برداشتم و با بغضی که نمیدونم کی نشست تو گلوم گفتم...یااا کوکی تو که میدونی من چقدر وابستتم...بازم باهام اینکار رو میکنی؟...میخوای بازم قلبم درد بگیره؟ *بغض*
نکته:چای وون بیماری قلبی داره.
جونگ کوک{دلم میخواست هنوز باهاش قهر باشم ولی نمیتونستم...قلب مهربونش برای تحمل این همه فشار زیادی کوچولو بود...دستم رو از روی صورتم برداشتم و نیم خیز شدم...سمت چپ قفسه سینش رو بوسیدم و گفتم...هیچوقت خودم رو نمی بخشم اگر باعث ناراحت شدن قلب مهربونت بشم...فقط میخواستم یکم اذیتت کنم...همین.
چای وون{قول میدی هیچوقت ترکم نکنی؟
جونگ کوک{قسم میخورم اگر روز بخوام تورو تنها بزارم قطعا اون روز، روز مرگ منه...دوست دارم ماه کوچیک من:))))
وقتی دوتاتون روی آیو کراشید و....☁️✨:////
چای وون{یاااا جونگ کوکاااا بیا دیگه الان شروع میشه*بلند*
جونگ کوک{اومدم اومدم*با یه جهش خودش رو روی کاناپه پرت کرد*
چای وون{هق نگاش کن اون آیوی منه عرررر*کیوت*
جونگ کوک{نخیرم...آیوی منه*با دهن پر*
چا وون{چیزی گفتی؟ *ابروی بالا رفته*
جونگ کوک{کت شلوار تهیونگ رو خیلی دوست دارم...قشنگه نه؟
چای وون{*_*
*5 دقیقه بعد*
چای وون {هی اون به چه جرئتی به صورت آیو دست می زنه؟ *حرصی*
جونگ کوک{منه به این خوبی این همه سال آرزوم بود با آیو هم کلام بشم نشد...اون موقع اون خرس عسلی توی دوهفته تونست مخش رو بزنه و با آیوی من همکاری کنه.
چای وون{صبر کن ببینم آیوی تو؟
جونگ کوک {بله...آیوی من*تخس*
چای وون{پریدم روش و نشستم روی شکمش و گفتم...تنت میخواره نه؟
جونگ کوک{آخی عزیزم ناراحت شدی؟...حقیقت تلخه دیگه*لبخند شیطون*
چای وون{اع اینطوری...
جونگ کوک{ای ای گربه وحشی ولم کن...باشه بابا نخواستم مال خودت ول کن بازوم رو*بلند*
چای وون{آفرین حالا شدی یه پسر خوب*خنده*
جونگ کوک{دستی روی بازوم کشیدم و اخم کرده زل زدم بهش...بعد از چند ثانیه از روی شکمم بلندش کردم و رفتم تو اتاق و روی تخت دراز کشیدم.
چای وون{وا این چرا اینجوری کرد؟...بلند شدم و به طرف اتاق خوابمون رفتم...با دیدن جونگ کوک که روی تخت خوابیده بود و یه دستش روی شکم عضله ایش و مچ دست دیگش روی پیشونیش بود ناخوداگاه لبخند عمیقی زدم... به طرفش رفتم و روش خوابیدم و سرم رو روی سینش گذاشتم...جونگ کوکی چرا اینجوری شدی؟*کیوت*
جونگ کوک{*سکوت*
چای وون{با من قهری؟
جونگ کوک{*سکوت*
چای وون{سرم رو از روی سینش برداشتم و با بغضی که نمیدونم کی نشست تو گلوم گفتم...یااا کوکی تو که میدونی من چقدر وابستتم...بازم باهام اینکار رو میکنی؟...میخوای بازم قلبم درد بگیره؟ *بغض*
نکته:چای وون بیماری قلبی داره.
جونگ کوک{دلم میخواست هنوز باهاش قهر باشم ولی نمیتونستم...قلب مهربونش برای تحمل این همه فشار زیادی کوچولو بود...دستم رو از روی صورتم برداشتم و نیم خیز شدم...سمت چپ قفسه سینش رو بوسیدم و گفتم...هیچوقت خودم رو نمی بخشم اگر باعث ناراحت شدن قلب مهربونت بشم...فقط میخواستم یکم اذیتت کنم...همین.
چای وون{قول میدی هیچوقت ترکم نکنی؟
جونگ کوک{قسم میخورم اگر روز بخوام تورو تنها بزارم قطعا اون روز، روز مرگ منه...دوست دارم ماه کوچیک من:))))
۴۷.۲k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.