اون تهیونگ بود ناخداگاه سرم رو بردم پایین میخواستم به چشم
اون تهیونگ بود ناخداگاه سرم رو بردم پایین میخواستم به چشماش نگا کنم بگم معذرت میخوام ولی سرم رو نمیتونستم بالا بیارم
اومد نشست روی صندلی کنار تخت
ته: عیب نداره
ات:....
ته:اگه حس بدی داری ..... عیب نداره ..... من نتونستم برات پدر خونده ی خوبی باشم ..... معذرت میخوام .....بابت ..بابت همه چیز
میخواستم یه ...یه زندگی خوبی برات بسازم .... ولی سرنوشت نزاشت .... وقتی اومدم پرورشگاه .... از چشات میبارید که یه دختر
خوب ، ساده ای ..... ساده بودن تو منو کشید اونجا .... بین اون همه بچه .... تو ...تو بهترین بودی .... من کاری کردم که اینطوری شد
تمام این مدت سرم پایین بود نمیدونستم باید چیکار کنم به خودم اومدم دیدم بازم بازم اشکای لعنتی داره میرزه
ات: من هیچوقت تو رو پدر خونده ی خودم نمیدونم چون تو ...بابای منی خیلی خوشحالم که کسی مثل تو منو به فرزند خوندگی قبول کرده منو ببخش واسه یه لحظه چشمامو که بستم گفتم اینجا تموم میشه مرسی که نجاتم دادی مرسی بابت همه چیز و معذرت میخوام
اگه ناراحتت کردم یا اگه نتونستم مثل لارا باشم
ته:دیگه نمیخوام مثل لارا باشی
سرم رو بلند کردم
ته:میخوام همون دختری باشی که همیشه میخندید همیشه شاد بود
میتونی بازم مثل قبل باشی ؟؟
سرم رو به معنی اره تکون دادم بغلم کرد منم بغلش کردم
تق تق
در رو باز کرد اینبار....
اومد نشست روی صندلی کنار تخت
ته: عیب نداره
ات:....
ته:اگه حس بدی داری ..... عیب نداره ..... من نتونستم برات پدر خونده ی خوبی باشم ..... معذرت میخوام .....بابت ..بابت همه چیز
میخواستم یه ...یه زندگی خوبی برات بسازم .... ولی سرنوشت نزاشت .... وقتی اومدم پرورشگاه .... از چشات میبارید که یه دختر
خوب ، ساده ای ..... ساده بودن تو منو کشید اونجا .... بین اون همه بچه .... تو ...تو بهترین بودی .... من کاری کردم که اینطوری شد
تمام این مدت سرم پایین بود نمیدونستم باید چیکار کنم به خودم اومدم دیدم بازم بازم اشکای لعنتی داره میرزه
ات: من هیچوقت تو رو پدر خونده ی خودم نمیدونم چون تو ...بابای منی خیلی خوشحالم که کسی مثل تو منو به فرزند خوندگی قبول کرده منو ببخش واسه یه لحظه چشمامو که بستم گفتم اینجا تموم میشه مرسی که نجاتم دادی مرسی بابت همه چیز و معذرت میخوام
اگه ناراحتت کردم یا اگه نتونستم مثل لارا باشم
ته:دیگه نمیخوام مثل لارا باشی
سرم رو بلند کردم
ته:میخوام همون دختری باشی که همیشه میخندید همیشه شاد بود
میتونی بازم مثل قبل باشی ؟؟
سرم رو به معنی اره تکون دادم بغلم کرد منم بغلش کردم
تق تق
در رو باز کرد اینبار....
۱۱.۰k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.