وقتی به زور ازدواج میکنین ولی تو دوستش داری
وقتی به زور ازدواج میکنین ولی تو دوستش داری.....
P³
لینو واقعا به چشم خواهری برات ارزش قائل بود، همیشه بهش تکیه میکردی، باهات مهربون بود، حتی وقتی یه دختری که از لینو خوشش میومد و ول کنش نبود تو نقش دوست دخترش رو بازی کردی و کمکش کردی از شر اون دختر خلاص بشه.
اما لینو نمیدونست تو نمیتونستی به چشم برادری بهش نگاه کنی واقعا دوستش داشتی از همون بچگی هم همبازی تو و هیونجین بود به تیم سه نفره خفن تشکیل داده بودید.
وقتی رفتید دبیرستان با یانگ جونگین و کیم سونگمین آشنا شدید، اون دوتا بشدت تنها و درس خون بودن و دوستی نداشتن، به تیمتون اضافه شدن و تا دانشگاه اکیپ ۵ نفرهای تشکیل داده بودید. دوران دانشگاه لی فیلیکس و
کریستوفر بنگچان و هان جیسونگ و سئو چانگبین هم بهتون اضافه شدن، شُدید ۹ نفر که بهترین دوستای هم بودن هیون برادرت بود اما ۶ تا پسر دیگه رو مثل برادرت میدیدی ولی هر چقدر تلاش کردی قلبت به اینکه لینو هم مثل برادرته راضی نمیشد.
چه میشه کرد؟
دوستش داشتی....اما بهش نگفتی، میدونستی احساساتت بهش صدمه میزنه میدونستی اگه بهش بگی همون دوستی چندین سالتون خراب میشه و بین اکیپ جدایی میوفته.
پس حرفی نزدی.
سکوت کردی.
و شاید این بزرگترین اشتباهت بود.
چون لی مینهو هم تو رو به عنوان خواهرش نمیدید
گاهی وقتا سکوت بدترین ظلم در حق خود آدمه.
اگر بهش گفته بودی، اگر اعتراف کرده بودی، شاید الان این ازدواج از سر عشق صورت میگرفت نه اجبار خانواده ها.
درسته پسر کوچولومون هم دوستت داشت، اینو فقط جیسونگ میدونست و علاقه تو به لینو رو فقط هیون میدونست.
P³
لینو واقعا به چشم خواهری برات ارزش قائل بود، همیشه بهش تکیه میکردی، باهات مهربون بود، حتی وقتی یه دختری که از لینو خوشش میومد و ول کنش نبود تو نقش دوست دخترش رو بازی کردی و کمکش کردی از شر اون دختر خلاص بشه.
اما لینو نمیدونست تو نمیتونستی به چشم برادری بهش نگاه کنی واقعا دوستش داشتی از همون بچگی هم همبازی تو و هیونجین بود به تیم سه نفره خفن تشکیل داده بودید.
وقتی رفتید دبیرستان با یانگ جونگین و کیم سونگمین آشنا شدید، اون دوتا بشدت تنها و درس خون بودن و دوستی نداشتن، به تیمتون اضافه شدن و تا دانشگاه اکیپ ۵ نفرهای تشکیل داده بودید. دوران دانشگاه لی فیلیکس و
کریستوفر بنگچان و هان جیسونگ و سئو چانگبین هم بهتون اضافه شدن، شُدید ۹ نفر که بهترین دوستای هم بودن هیون برادرت بود اما ۶ تا پسر دیگه رو مثل برادرت میدیدی ولی هر چقدر تلاش کردی قلبت به اینکه لینو هم مثل برادرته راضی نمیشد.
چه میشه کرد؟
دوستش داشتی....اما بهش نگفتی، میدونستی احساساتت بهش صدمه میزنه میدونستی اگه بهش بگی همون دوستی چندین سالتون خراب میشه و بین اکیپ جدایی میوفته.
پس حرفی نزدی.
سکوت کردی.
و شاید این بزرگترین اشتباهت بود.
چون لی مینهو هم تو رو به عنوان خواهرش نمیدید
گاهی وقتا سکوت بدترین ظلم در حق خود آدمه.
اگر بهش گفته بودی، اگر اعتراف کرده بودی، شاید الان این ازدواج از سر عشق صورت میگرفت نه اجبار خانواده ها.
درسته پسر کوچولومون هم دوستت داشت، اینو فقط جیسونگ میدونست و علاقه تو به لینو رو فقط هیون میدونست.
- ۴.۹k
- ۰۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط