پارت²¹
پارت²¹
جین:مامان
لیام:مامان چی؟
جین:*ماجرارو گفت*
لیام:*بغض*همش بخاطر منه
جین:این تقصیر تو نیست
لیام:میخوام برم ببینمش
جین:بزار حالت که بهتر شد میبرمت
لیام:باشه
...
جین:بزار کمکت کنم
لیام:خودم میتونم
جین:اوکی بیا
لیام:بابا
جین:بله؟
لیام:لطفا درمورد من چیزی به مامان نگو
جین:باشه
..رفتن پیش رز..
لیام:مامان
رز:لیام پسرم*گریه*بیا بغلم
لیام رفت بغل رز
رز:دلم برات تنگ شده بود
لیام:منم
جین:خوب بسه مادرت خسته میشه بیا بشین
لیام:اوکی
رز:این چه حرفیه به بچم میزنی اخه
جین: ...
رز:خوب بگین دادگاه چی شد؟
جین و لیام تمام ماجرارو تعریف کردن
رز:اهان پس دهتو ازادی و بی گناهیت اثبات شد؟
لیام:اوهوممم
رز:خوشحالم*اشک شوق*
لیام:مامان گریه نکن دیگه
داشتیم حرف میزدیم که یکی در زد
جینن:بفرمایید تو
میا:س..سلام
همه شوکه شده بودن
جین:سلام
میا:وقت دارین؟
رز:اره دخترم چراکه نه
میا:خوب میخواستم ی چیزی بگم
رز:میشنوم
میا: راستش وقتی ماجرا رو شنیدم خیلی شوکه شدم و خواستم ازتون بابات اتفاقات اخیر معذرت خواهی کنم ، این اتفاقات همش بخاطر من و پدرم افتاده و خواستم به پسرتون بگم منو ببخشه *بغض*
میا اومد و جلوی لیام زانو زد و اشک چشماش جاری شد:
م..منو ببخشید بخدا خواسته خودم نبود که اینطور بشه *گریه شدید تر*
جین:لیام*زیر لب*
لیام:بله؟
جین:توبت توعه
لیام:منظور؟
جین:بدو برو ارومش کن دیگه
لیام رفت پیش میا و اونو بلند کرد
لیام:مگهنگفتی تو به این قضیه ربطی نداری؟
میا سرشو تکون داد
لیام:پس چرا داری معذرتخواهی میکنی؟
میا:چون این اتفاقات بخاطر بی عرضه گی من بوده*گریه شدید تر*اگه درسمو خوبتر میخوندم اینطوری نمیشد
لیام میا رو بغل کرد که شاید اروم بشه:
اروم باش دیگه تموم شده رفته دیگه بهش فکر نکن
جین ی خنده ی کرد و به رز نگاه کرد:خداوکیلی به هم میان دختره ،دختر خوبیم هست
رز:نچ نچ نچ ببین توی این وضعیت به فکر چی هست
جین:چیه خو راست میگم دیگه
میا:من دیگه باید برم بابام و نمیدونم تا حالا چیکارش کردن
لیام:منم باهات میام
رز:جانننننن تو کجا به سلامتی؟
میا:مادرت راست میگه شما از این قضیه اومدین بیرون بهتره خودتونو درگیر نکنین
لیام:مامان این چه حرفیه میگی اخه؟مین میخوام برم خدافظ
لیام دست میا رو گرفت و رفتن
جین:واتتتتتت؟توی همین دو دقیقه عاشقش شد
رز:مث خودته*خنده🤣*
جین:یااااااااااااااااا
رز:چیه مگه دروغ میگم؟
جین:😒
رز:حالا ول کن برو دنبال پسرت تا همه تقصیرارو گردن نگرفته
جین:راس میگی من برم وگرنه تا خودشو به دختره ثابت کنه ول کن نیس
رز:🤣
...
پارت بعدی اخریه🥺😁
جین:مامان
لیام:مامان چی؟
جین:*ماجرارو گفت*
لیام:*بغض*همش بخاطر منه
جین:این تقصیر تو نیست
لیام:میخوام برم ببینمش
جین:بزار حالت که بهتر شد میبرمت
لیام:باشه
...
جین:بزار کمکت کنم
لیام:خودم میتونم
جین:اوکی بیا
لیام:بابا
جین:بله؟
لیام:لطفا درمورد من چیزی به مامان نگو
جین:باشه
..رفتن پیش رز..
لیام:مامان
رز:لیام پسرم*گریه*بیا بغلم
لیام رفت بغل رز
رز:دلم برات تنگ شده بود
لیام:منم
جین:خوب بسه مادرت خسته میشه بیا بشین
لیام:اوکی
رز:این چه حرفیه به بچم میزنی اخه
جین: ...
رز:خوب بگین دادگاه چی شد؟
جین و لیام تمام ماجرارو تعریف کردن
رز:اهان پس دهتو ازادی و بی گناهیت اثبات شد؟
لیام:اوهوممم
رز:خوشحالم*اشک شوق*
لیام:مامان گریه نکن دیگه
داشتیم حرف میزدیم که یکی در زد
جینن:بفرمایید تو
میا:س..سلام
همه شوکه شده بودن
جین:سلام
میا:وقت دارین؟
رز:اره دخترم چراکه نه
میا:خوب میخواستم ی چیزی بگم
رز:میشنوم
میا: راستش وقتی ماجرا رو شنیدم خیلی شوکه شدم و خواستم ازتون بابات اتفاقات اخیر معذرت خواهی کنم ، این اتفاقات همش بخاطر من و پدرم افتاده و خواستم به پسرتون بگم منو ببخشه *بغض*
میا اومد و جلوی لیام زانو زد و اشک چشماش جاری شد:
م..منو ببخشید بخدا خواسته خودم نبود که اینطور بشه *گریه شدید تر*
جین:لیام*زیر لب*
لیام:بله؟
جین:توبت توعه
لیام:منظور؟
جین:بدو برو ارومش کن دیگه
لیام رفت پیش میا و اونو بلند کرد
لیام:مگهنگفتی تو به این قضیه ربطی نداری؟
میا سرشو تکون داد
لیام:پس چرا داری معذرتخواهی میکنی؟
میا:چون این اتفاقات بخاطر بی عرضه گی من بوده*گریه شدید تر*اگه درسمو خوبتر میخوندم اینطوری نمیشد
لیام میا رو بغل کرد که شاید اروم بشه:
اروم باش دیگه تموم شده رفته دیگه بهش فکر نکن
جین ی خنده ی کرد و به رز نگاه کرد:خداوکیلی به هم میان دختره ،دختر خوبیم هست
رز:نچ نچ نچ ببین توی این وضعیت به فکر چی هست
جین:چیه خو راست میگم دیگه
میا:من دیگه باید برم بابام و نمیدونم تا حالا چیکارش کردن
لیام:منم باهات میام
رز:جانننننن تو کجا به سلامتی؟
میا:مادرت راست میگه شما از این قضیه اومدین بیرون بهتره خودتونو درگیر نکنین
لیام:مامان این چه حرفیه میگی اخه؟مین میخوام برم خدافظ
لیام دست میا رو گرفت و رفتن
جین:واتتتتتت؟توی همین دو دقیقه عاشقش شد
رز:مث خودته*خنده🤣*
جین:یااااااااااااااااا
رز:چیه مگه دروغ میگم؟
جین:😒
رز:حالا ول کن برو دنبال پسرت تا همه تقصیرارو گردن نگرفته
جین:راس میگی من برم وگرنه تا خودشو به دختره ثابت کنه ول کن نیس
رز:🤣
...
پارت بعدی اخریه🥺😁
۳۴.۲k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.