p

p.3

بعد از اون صبحونه‌ی دل‌برانه، ا.ت با لبخند ظرفا رو جمع می‌کرد و جونگ‌کوک پشتش وایساده بود، دست‌به‌سینه، با یه نگاه خیره و شیطون.

– «چی شده رئیس جئون؟ چرا زل زدی بهم؟»

جونگ‌کوک لبخند زد، اومد نزدیک‌تر، دستشو گذاشت رو کمر ا.ت:

– «فقط دارم به این فکر می‌کنم که… اگه قهرم نکرده بودم، این همه ناز و نوازش نمی‌دیدم!»

ا.ت خندید، برگشت سمتش:

– «یعنی چی؟ باز داری نقشه‌ی قهر می‌کشی؟»

جونگ‌کوک با شیطنت زمزمه کرد:

– «اگه هر بار اینطوری دل‌مو ببری، شاید بد هم نباشه!»

– «پس این‌بار من قهر می‌کنم، ببینم چی کار می‌کنی!»

جونگ‌کوک یه‌هو اونو کشید تو بغلش، سرشو برد کنار گوشش و آروم گفت:

– «فقط یه بار قهر کن… قول می‌دم هر چی خواستی بخرم، ببرمت کافه مورد علاقت، شبم بغلت بخوابم، تا صب بگم دوستت دارم…»

ا.ت با گونه‌های قرمز گفت:

– «خیلی بلدی دلبری کنی رئیس جئون…»

جونگ‌کوک لبخند زد، یه بوس روی پیشونیش زد و گفت:

– «نه عزیزم… فقط واسه تو بلدم… فقط تو.»

و اون روز، بین صدای خنده‌ها، بوسه‌ها و آغوشای نرم، یه عشقِ کوچولوی بزرگ، برای همیشه موندگار شد…

پایان.
دیدگاه ها (۱۵)

P.1 در اتاق رو محکم بست و با صدای بلند گفت:– چطور تونستی همچ...

P.2جونگ‌کوک همون‌جا وایستاده بود. انگار زمان برای چند ثانیه ...

p.2نور آفتاب آروم از لای پرده‌ها توی اتاق پاشیده بود. صدای گ...

p.1جونگ‌کوک درو محکم بست و مستقیم رفت توی اتاقش. بدون اینکه ...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 36تهیونگ. فکر کنم اینه قرار د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط