چند پارتی
چند پارتی
تعداد پارت نامعلوم
موضوع : تو فن ساین میخوان بهش تیر بزنن ولی تو میپری جلوش و به تو میخوره (عضو هشتم)
نامجون میخواست پیشونی ات رو ببوسه
که...
که جیمین داد زد
جیمین : چراااااااااااااا؟..چرا خودتو انداختی جلوی من لعنتیییییی
ات : پخخخخخخخ
همه صد متر پریدن هوا
جیمین : ات تو....تو....تو زنده ای (خوشحال و ذوق)
ات : اره 😁
یونگی : وات ؟
جین : دختره ی زشت ایکبیری...به خاطر تو روی صورت هندسامم چین و چروک افتاد ایشششششش
ات : خوبه تا همین الان به من میگفتی زیبای خفته...دوست داری بمیرم که زحمتات به هدر نره؟!
جین : نه لازم نکرده وقتی ازت تو خونه کار کشیدم میفهمی
ات : کوکی جونم
کوک : حرفشم نزن
ات : اما خودت گفتیییی (اشک الکی)
کوک : باشه باشه گریه نکن جاییت درد میکنه ؟ دکتر رو صدا کنم (نگران و ترس)
ات : نه مرسی....تو دیگه حتی اگه الان هم واسم بخری..بیاری... نوموخااااااااااااااامممممممم 😭
کوک : باش باش برات میخرم
ات : میسییییی کوکییی جونممممم (ذوق)
نامجون : راستی پس دکتر ؟؟
ات : خودم به دکتر گفتم بهتون اینجوری بگه...در واقع تیر بهم نخورده..فقط دستم رو خط انداخته
تهیونگ : پس..چرا آنقدر خون از دستت میتواند اگه تیر بهت نخورده بود؟
ات :. گفتم که...حالا یزره خط افتاده دیگه
جیمین : ات
ات : جیمین؟!!...چرا قیافت این شکلی شده؟!!
جیمین : چرا مارو ترسوندی..(گریه)..من فکر کردم تو بخاطره اینکه جون من رو نجات بدی مردی...
ات : گریه نکن...حالا که روبه روت نشستم (با لبخند)
جیمین : حتی دلم برای خنده هات هم تنگ شده بود.... لطفاً هیچوقت مارو تنها نذار..
ات : نگران نباش من تا شما ها رو سکته ندم نمیمیرم (خنده)
همه زدند زیر خنده 🤣🤣
ات : آیییی دستممم
جین : ات حالت خوبه ؟
تهیونگ : ات چیشد چیشد ؟؟
کوک : ات ؟؟
جیمین : ات دستت چیشد یهویی؟؟ (با چشمای اشکی)
نامجون : الان دکتر رو صدا میکنم ات نگران نباش (همه با ترس و نگران حرف میزنن)
ات : دیدین گفتم تا شماها رو سکته ندم نمیمیرم (خنده)
همه با هم : ای دختره ی بیشعورررررر
ات : هماهنگ کرده بودین ؟ (خنده)
جین : ای دختره ی گیس بریده بعدا برات دارم
همه خندیدن
و بعد از چند ماه حال ات کاملا خوب شد و دوباره کنسرت گذاشتند
پایان
امیدوارم که خوشتون اومده باشه
💗✨
تعداد پارت نامعلوم
موضوع : تو فن ساین میخوان بهش تیر بزنن ولی تو میپری جلوش و به تو میخوره (عضو هشتم)
نامجون میخواست پیشونی ات رو ببوسه
که...
که جیمین داد زد
جیمین : چراااااااااااااا؟..چرا خودتو انداختی جلوی من لعنتیییییی
ات : پخخخخخخخ
همه صد متر پریدن هوا
جیمین : ات تو....تو....تو زنده ای (خوشحال و ذوق)
ات : اره 😁
یونگی : وات ؟
جین : دختره ی زشت ایکبیری...به خاطر تو روی صورت هندسامم چین و چروک افتاد ایشششششش
ات : خوبه تا همین الان به من میگفتی زیبای خفته...دوست داری بمیرم که زحمتات به هدر نره؟!
جین : نه لازم نکرده وقتی ازت تو خونه کار کشیدم میفهمی
ات : کوکی جونم
کوک : حرفشم نزن
ات : اما خودت گفتیییی (اشک الکی)
کوک : باشه باشه گریه نکن جاییت درد میکنه ؟ دکتر رو صدا کنم (نگران و ترس)
ات : نه مرسی....تو دیگه حتی اگه الان هم واسم بخری..بیاری... نوموخااااااااااااااامممممممم 😭
کوک : باش باش برات میخرم
ات : میسییییی کوکییی جونممممم (ذوق)
نامجون : راستی پس دکتر ؟؟
ات : خودم به دکتر گفتم بهتون اینجوری بگه...در واقع تیر بهم نخورده..فقط دستم رو خط انداخته
تهیونگ : پس..چرا آنقدر خون از دستت میتواند اگه تیر بهت نخورده بود؟
ات :. گفتم که...حالا یزره خط افتاده دیگه
جیمین : ات
ات : جیمین؟!!...چرا قیافت این شکلی شده؟!!
جیمین : چرا مارو ترسوندی..(گریه)..من فکر کردم تو بخاطره اینکه جون من رو نجات بدی مردی...
ات : گریه نکن...حالا که روبه روت نشستم (با لبخند)
جیمین : حتی دلم برای خنده هات هم تنگ شده بود.... لطفاً هیچوقت مارو تنها نذار..
ات : نگران نباش من تا شما ها رو سکته ندم نمیمیرم (خنده)
همه زدند زیر خنده 🤣🤣
ات : آیییی دستممم
جین : ات حالت خوبه ؟
تهیونگ : ات چیشد چیشد ؟؟
کوک : ات ؟؟
جیمین : ات دستت چیشد یهویی؟؟ (با چشمای اشکی)
نامجون : الان دکتر رو صدا میکنم ات نگران نباش (همه با ترس و نگران حرف میزنن)
ات : دیدین گفتم تا شماها رو سکته ندم نمیمیرم (خنده)
همه با هم : ای دختره ی بیشعورررررر
ات : هماهنگ کرده بودین ؟ (خنده)
جین : ای دختره ی گیس بریده بعدا برات دارم
همه خندیدن
و بعد از چند ماه حال ات کاملا خوب شد و دوباره کنسرت گذاشتند
پایان
امیدوارم که خوشتون اومده باشه
💗✨
۳.۹k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.