cold Mafia (P41)
cold Mafia (P41)
7 ماه بعد :
از زبان کوک :
وقتی بچه رو گرفتم دستم به یه فرشته کوچولو که عرق دیدنش شدم.
ا.ت* وقتی چشامو وا کردم دیدم کوک بچه رو به دست گرفته
ا.ت : کو.ک
کوک سمت ا.ت رفت بچه رو داد دست ا.ت*
از زبان ا.ت : وقتی بچه رو گرفتم دستم، احساس خوبی میگرفتم که این کوچولو عضو از خانواده ما شد.
کوک : به خانوادمون خوش اومدی جئون سانا
3 ماه بعد :
از زبان ا.ت :
امشب منو کوک میخواستیم بریم بار برا همین بچه رو دادیم به جیمین و شوگا ازش مراقبت کنن و راهی حرکت شدیم وقتی رسیدیم بوی سیگار الکل همه جا جمع شده بود منو و کوک رفتیم یه جا نشستیم، گارسون اومد...
گارسون : چیزی میل دارید؟
کوک : دوتا ویسکی 80 درصد.
گارسون : *رفت*
وقتی ویسکی هارو اورد من تا آخر خوردم که کوک گفت...
کوک : زیادی نخوردی ا.ت.
ا.ت : چی نه*مست*
کوک : معلومه که نه*پوزخند*
ا.ت : کوک wc کجاست؟
کوک : اونجاست مراقب باش
ا.ت * رفتم wc به صورتم آبی بزنم که یه مردی اومد...
ا.ت : ت..تو کی هستی
(علامت مرده = &)
& : من کسی هستم که اومدم تورو ببرم*پوزخند*
ا.ت : چی میگی تو*نگران،ترس*
مرد یه دستمالی آورد*
ا.ت : ولم کن عوضی*داد*
ا.ت * سعی میکردم تقلا بکنم که سیاهی....
از زبان کوک :
ربع ساعته ا.ت هنوز نیومده کم کم داشتم نگران میشدم رفتم wc دنبال ا.ت بگردم ولی نبود همه جارو گشتم اتاق هارو گشتم هیچ جا نبود از یه نفر هم پرسیدم اونم گفت ندیده سریع زنگ زدم به تهیونگ...
تهیونگ : الو*با صدای خواب*
کوک : تهیونگ الان وقت خواب نیس پاشو کله بادیگارد بفرس دنبال ا.ت بگردن، ا.ت نیستش
تهیونگ : چیی*تعجب* لعنتی تو کدوم گوری هستی؟
کوک آدرس به تهیونگ میگه*
کوک : لعنتی ا.ت تو کجایی*داد*
فلش بک :
لیا : توی بار وقتی دیدی اون دختر از جاش بلند شد برو دنبالش بیهوشش میکنی میاری اینجا
& : چشم خانم *
لیا : بابا امشب مهمون داریم*خنده*
دونگ گئون : هعی جونگ کوک انتظار داشتی مدارک نابود شده نه حالا، تو باید با ا.ت خدافظی کنی*پوزخند*
ادامهداره...
7 ماه بعد :
از زبان کوک :
وقتی بچه رو گرفتم دستم به یه فرشته کوچولو که عرق دیدنش شدم.
ا.ت* وقتی چشامو وا کردم دیدم کوک بچه رو به دست گرفته
ا.ت : کو.ک
کوک سمت ا.ت رفت بچه رو داد دست ا.ت*
از زبان ا.ت : وقتی بچه رو گرفتم دستم، احساس خوبی میگرفتم که این کوچولو عضو از خانواده ما شد.
کوک : به خانوادمون خوش اومدی جئون سانا
3 ماه بعد :
از زبان ا.ت :
امشب منو کوک میخواستیم بریم بار برا همین بچه رو دادیم به جیمین و شوگا ازش مراقبت کنن و راهی حرکت شدیم وقتی رسیدیم بوی سیگار الکل همه جا جمع شده بود منو و کوک رفتیم یه جا نشستیم، گارسون اومد...
گارسون : چیزی میل دارید؟
کوک : دوتا ویسکی 80 درصد.
گارسون : *رفت*
وقتی ویسکی هارو اورد من تا آخر خوردم که کوک گفت...
کوک : زیادی نخوردی ا.ت.
ا.ت : چی نه*مست*
کوک : معلومه که نه*پوزخند*
ا.ت : کوک wc کجاست؟
کوک : اونجاست مراقب باش
ا.ت * رفتم wc به صورتم آبی بزنم که یه مردی اومد...
ا.ت : ت..تو کی هستی
(علامت مرده = &)
& : من کسی هستم که اومدم تورو ببرم*پوزخند*
ا.ت : چی میگی تو*نگران،ترس*
مرد یه دستمالی آورد*
ا.ت : ولم کن عوضی*داد*
ا.ت * سعی میکردم تقلا بکنم که سیاهی....
از زبان کوک :
ربع ساعته ا.ت هنوز نیومده کم کم داشتم نگران میشدم رفتم wc دنبال ا.ت بگردم ولی نبود همه جارو گشتم اتاق هارو گشتم هیچ جا نبود از یه نفر هم پرسیدم اونم گفت ندیده سریع زنگ زدم به تهیونگ...
تهیونگ : الو*با صدای خواب*
کوک : تهیونگ الان وقت خواب نیس پاشو کله بادیگارد بفرس دنبال ا.ت بگردن، ا.ت نیستش
تهیونگ : چیی*تعجب* لعنتی تو کدوم گوری هستی؟
کوک آدرس به تهیونگ میگه*
کوک : لعنتی ا.ت تو کجایی*داد*
فلش بک :
لیا : توی بار وقتی دیدی اون دختر از جاش بلند شد برو دنبالش بیهوشش میکنی میاری اینجا
& : چشم خانم *
لیا : بابا امشب مهمون داریم*خنده*
دونگ گئون : هعی جونگ کوک انتظار داشتی مدارک نابود شده نه حالا، تو باید با ا.ت خدافظی کنی*پوزخند*
ادامهداره...
۱۸.۶k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.