میراث ابدی 💜پـارت³💜 کپ👇
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــ نخیر شاه پسر بنده حیا سرم میشه.
باز قرمز شد. جووون زدم به خال.....
جونکی: فکر نکنم سنت رسیده باشه. میخوای حیا نشونت بدم؟!
یعنی میخواد چیکار کنه؟! خدایا غلط کردم. سرشو نزدیکتر آورد. جوری که صدای نفس کشیدنشو میشنیم. یهو در اتاق باز شد. فرنگیز اومد تو. وقتی ما رو اونجوری دید اخم کرد. وااا چرا اینطوری کرد. فک کنم این پسر مشنگه متوجه نشده بود. چون پشتش بود. شاید محوم شده بود. فرنگیز با اون اخمش اومد جلوتر. از شونه جونکی گرفت و انداختتش زمین. جونکی زود بلند شد.....
فرانگیز: الان میخواستید چه غلطی کنید؟ کسی حق نداره جز من به ایشون نزدیک بشه.
واییییی شوهمل عزیزم غیرتی شده. عاشقتم فرنگی جووونمممم.....
جونکی: بله؟ شما کی باشی؟ اصلا به شما چه؟
ــ معرفی میکنم شوهرعزیزمه.
اینو با لبخند گفتم. یهو هر دوشون با تعجب بیش از میلیونها ستاره نگام کردن. وا چشون شد یهو؟ سوالی نگاشون کردم.....
فرنگیز: این چه حرفی بود زدید خانمممم.
حرفشو نادیده گرفتم. رفتم بغلش کردمو از لپاش بوشیدمو گفتم.....
ــ فرنگی این روزا شوهر کمی مثل تو پیدا میشه.
جونکی زیر لب گفت....
جونکی: دیوانه.
چپ چپ نگاش کردم.....
ــ شنیدما.
جونکی: گفتم که بشنوی.
ــ شیطونه میگه بزنمش.
فرنگیز: شیطونه غلط میکنه.
ــ نه خوب میکنه.
جونکی: زورت نمیرسه.
ــ فرنگی رو دارم.
()()()()()()()()()()()()()()()
داشتم با این جونکی تو بازار قدم میزدیم که یه نقشه پلیدی اومد تو ذهنم. تو این چند ماه فهمیدم که جونکی عاشقم شده ولی شک دارم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#لایک #کامنت فراموش نشہ😍💜
#میراث_ابدی
ــ نخیر شاه پسر بنده حیا سرم میشه.
باز قرمز شد. جووون زدم به خال.....
جونکی: فکر نکنم سنت رسیده باشه. میخوای حیا نشونت بدم؟!
یعنی میخواد چیکار کنه؟! خدایا غلط کردم. سرشو نزدیکتر آورد. جوری که صدای نفس کشیدنشو میشنیم. یهو در اتاق باز شد. فرنگیز اومد تو. وقتی ما رو اونجوری دید اخم کرد. وااا چرا اینطوری کرد. فک کنم این پسر مشنگه متوجه نشده بود. چون پشتش بود. شاید محوم شده بود. فرنگیز با اون اخمش اومد جلوتر. از شونه جونکی گرفت و انداختتش زمین. جونکی زود بلند شد.....
فرانگیز: الان میخواستید چه غلطی کنید؟ کسی حق نداره جز من به ایشون نزدیک بشه.
واییییی شوهمل عزیزم غیرتی شده. عاشقتم فرنگی جووونمممم.....
جونکی: بله؟ شما کی باشی؟ اصلا به شما چه؟
ــ معرفی میکنم شوهرعزیزمه.
اینو با لبخند گفتم. یهو هر دوشون با تعجب بیش از میلیونها ستاره نگام کردن. وا چشون شد یهو؟ سوالی نگاشون کردم.....
فرنگیز: این چه حرفی بود زدید خانمممم.
حرفشو نادیده گرفتم. رفتم بغلش کردمو از لپاش بوشیدمو گفتم.....
ــ فرنگی این روزا شوهر کمی مثل تو پیدا میشه.
جونکی زیر لب گفت....
جونکی: دیوانه.
چپ چپ نگاش کردم.....
ــ شنیدما.
جونکی: گفتم که بشنوی.
ــ شیطونه میگه بزنمش.
فرنگیز: شیطونه غلط میکنه.
ــ نه خوب میکنه.
جونکی: زورت نمیرسه.
ــ فرنگی رو دارم.
()()()()()()()()()()()()()()()
داشتم با این جونکی تو بازار قدم میزدیم که یه نقشه پلیدی اومد تو ذهنم. تو این چند ماه فهمیدم که جونکی عاشقم شده ولی شک دارم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#لایک #کامنت فراموش نشہ😍💜
#میراث_ابدی
۱۴.۶k
۱۷ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.