پارت

پارت۵
فصل۲
تهیونگ در رو برای جین ائه و جونگکوک باز کرد
وقتی وارد خونه شدن جین ائه دختری رو دید که تقریبا خوش رفتار بود و به طرفشون اومد
جونگکوک:معرفی نمیکنی
تهیونگ:درسته دوست دخترم اسمش ای شن هست
جین ائه وقتی این کلمه رو شنید قلبش تند میزد نمیدونست چرا
اصن چرا باید انقدر قلبش و بدنش واکنش نشون میداد
ای شن:از دیدنتون خوش حالم من ای شن هستم
جونگکوک:کره ای هستی
ای شن:دو رگه کره ای امریکایی ام و ایشون کی هستن
تهیونگ:جونگکوک دوست عزیزم و جین ائه خواهرش
ای شن:از دیدنت خوشحالم جین ائه
جین ائه:منم همینطور
تهیونگ:خب اتاق تو بالاست جونگکوک و جین ائه که نمیتونه بالا بره اتاقش همین پایینه
جونگکوک:ممنون ولی من ترجیح میدن پیش جین ائه باشم تا اگه چیزی لازم داشت من باشم
تهیونگ:باشه حتما نوا اتاقشون و نشون بده
نوا:چشم قربان
اونارو به سمت اتاقشون برد
جین ائه:اوپا میشه منو بزاری روی تخت
جونگکوک:باشه ولی تو همیشه خودت سعی میکردی چیزی شده
جین ائه:نه فقط نمیدونم چرا انقدر بدنم بی حس شده
جونگکوک جین ائه رو گذاشت روی تخت
ولی رنگ جین ائه تغییر کرده بود و به سختی میتونست نفس بکشه دستاش میلرزید
جونگکوک:چت شده چرا یدفعه اینطوری شدی
جین ائه:نم...یدونم گرممه
جونگکوک:میخوای لباساتو عوض کنم
جین ائه:نه نمیخواد
جونگکوک:یادت رفته که برادرتم
جین ائه:باشه
جونگکوک لباسای جین ائه رو عوض کرد ولی باز هم جین ائه بهتر نشد
جونگکوک رفت و به تهیونگ گفت
تهیونگ:دکتر خبر کنم براش
جونگکوک:اره اگه میشه
تهیونگ:الان براش خبر میکنم
دکتر اورد بالای سر جین ائه
دکتر بهش آرام بخش زد و گفت چیزی نیست بخاطر فشار عصبیه و استرسه خوب میشه فقط این دارو هارو بخوره
جونگکوک:هوففف ممنون دکتر
جونگکوک هم هنوز مونده بود چه استرسی اخه چش شد یدفعه
ولی مطمئن بود یه چیزی درست نیست
چندروزی به همین روال گذشت چون جونگکوک پیش جین ائه بود
جین ائه خیالش راحت بود و میدونست جاش امنه
اون به تهیونگ و دوست دخترش اصلا اعتماد نداشت
بعد از گذشت یه هفته به جونگکوک تماس مهمی شدکه
...............
دیدگاه ها (۰)

پارت۶فصل دومجونگکوک مجبور بود بخاطر کاراش برگرده کره ولی برن...

پارت۷فصل دومتوی چندروزی که جونگکوک رفته بود تهیونگ خیلی جین ...

پارت۴فصل دومهمه مشغول حرف زدن بودن که تهیونگ گفتتهیونگ:بچه ه...

پارت۳فصل دومجین ائه:چیکار داریتهیونگ:خوب نیست اینجوری بامن ح...

بیب من برمیگردمپارت: 59نگاهی به اتاق انداختم کوچیک بود اما خ...

پارت ۴ فیک دور اما آشنا

black flower(p,251)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط