پارت

پارت۶
فصل دوم
جونگکوک مجبور بود بخاطر کاراش برگرده کره ولی برنامه اش این نبود که جین ائه رو باخودش ببره
جین ائه:ولی منم میام
جونگکوک:تهیونگ چندروز دیگه میاد کره با اون میای الان نمیتونم ببرمت
جین ائه:تروخدا من و باخودت ببر من اینجا بدون تو میترسم
جونگکوک:از چیزی نترس من اگه میشد میبردمت ولی نمیشه
جین ائه:ولی
جونگکوک:ولی‌نداریم
جین ائه:باشه هرجور راحتی ولی اگر اتفاقی برام افتاد مسئولیتش و گردن باید بگیری فهمیدی

بالاخره روزی که جونگکوک مجبور بود جین ائه روتنها بزاره فرا رسید
جین ائه توی نگاش یه درد و یه بغض شدیدی بود
جین ائه با نگاش التماس میکرد که تنهام نزار
جونگکوک:خب هیونگ مراقب خواهرم باش
تهیونگ:باشه نگران نباش
جونگکوک:خب خداحافظ دیگه

جونگکوک از در خونه بیرون رفت و جین ائه حسابی ترسیده بود
چون رفتار تهیونگ خیلی عجیب بود که تغییر کرده بود و جین ائه از این میترسید
..................
دیدگاه ها (۰)

پارت۷فصل دومتوی چندروزی که جونگکوک رفته بود تهیونگ خیلی جین ...

پارت۸فصل دومصونیا:اها دخترجون خوبییکمی نزدیک تر رفت که با چه...

پارت۵فصل۲تهیونگ در رو برای جین ائه و جونگکوک باز کردوقتی وار...

پارت۴فصل دومهمه مشغول حرف زدن بودن که تهیونگ گفتتهیونگ:بچه ه...

مست خون ( پارت ۲۰ )

رویای من دروغ نمیگه

my month²پارت¹⁰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط