پارتــ سومـ
پارتــ سومـ
رسیدم خونه من تا خونه روی پای اون مرده بودم
ا/ت. میشه بپرسم اسمتون چیه؟
-. بله من جونک کوک هستک شما کوک صدام کن
ا/ت. اقای کوک چــرا بابام رو من شرط بسته میدونیمن جقدر بدبختم لطفا ولم کن
-کجا؟ تو تازه اومدی ولت کنم؟ به همین خیال باش.
ا(ت. اخــه مگه من چی دارم که منو میخوای؟
(ویو کوک)
اینو که کفت دیکه نتونستم اخــه خیلی ناراحت شــدم من ا/ت رو دوست دارم نمیتونم ازش جداشــم
-بسه دیکه تمومش کن
ا/ت: رفتم چمدونم رو جمع کردم عکس مامانم رو برداشتم و اومد با چندتا از بادیگارد ها بیرون و سوار ماشین شدم
-همه چیت رو برداشتی؟
ا/ت. بله
-حرکت کن بریم
(چند مین بعد) توی ماشین اتفاق های جالبی نیوفتاده بود
ویو تو
رسیدم دم خونه کوک خونه؟ خونه نبود کاخ بود خیلی قشنگ و بزژرگ بود همین که وایستادیم چند تا از خدمت کار ها اوکد به کوک و من احتراو گذاشتن خدایی خیلی خفن بود رفتم داخل یک جا از یک جای دیگه خوشگل تر بو که یهو صدایی شنیدم
خدمت کار اون خونه بود که میگفت
علامت خدمتکار☆
☆سلام خانم
ا/ت: سلام
☆من خدمتکار شما هستم اقای کوک منو خدمتکار مخصوص شما کردن تا بهتون کمک کنم و قوانین خونه رو بگم
ویو کوک
رقتم پیاده شدم
وبه یکی از خدمتکار ها رو کشیدم کنار کفتم که بشه خدمت کار مخصوص ا/ت(عرررر😭)
ویو ا/ت
اها اوکی ممنون حالا قوانین جیه؟
☆خدمتکار قوانین رو توضیح داد (مثلا توضیح داد😂)
ا/ت اها اوکی ممنون میشه بهم بکی اتاقم کجاست میخام بخوابم
☆حتما . اتاق شما بالا سمت راست هست
ا/ت ممنون
رفتم بالا دیدم یک عالمه اتاق اونجا هس رفتم توی اتاق خودم
یک دوش گرفتم لباس هامو عوض کردم(اینجا تر لباسی رو خودتون تصور کنین) و اینقدر خسته بودم خوابم برد
جند ساعت بعد
با صدای یکی از خواب بیدارشدم
اول جشم هام سیارهی و تار دید ولی درست شد دیدم خدتکاره
☆خاتم بفرماییده شام پایین حاضره
ا/ت باشه الان میام
ادامه پارت بعد..
برم بخوابم دیگه تا فردا پارت بعد رو بزارم
رسیدم خونه من تا خونه روی پای اون مرده بودم
ا/ت. میشه بپرسم اسمتون چیه؟
-. بله من جونک کوک هستک شما کوک صدام کن
ا/ت. اقای کوک چــرا بابام رو من شرط بسته میدونیمن جقدر بدبختم لطفا ولم کن
-کجا؟ تو تازه اومدی ولت کنم؟ به همین خیال باش.
ا(ت. اخــه مگه من چی دارم که منو میخوای؟
(ویو کوک)
اینو که کفت دیکه نتونستم اخــه خیلی ناراحت شــدم من ا/ت رو دوست دارم نمیتونم ازش جداشــم
-بسه دیکه تمومش کن
ا/ت: رفتم چمدونم رو جمع کردم عکس مامانم رو برداشتم و اومد با چندتا از بادیگارد ها بیرون و سوار ماشین شدم
-همه چیت رو برداشتی؟
ا/ت. بله
-حرکت کن بریم
(چند مین بعد) توی ماشین اتفاق های جالبی نیوفتاده بود
ویو تو
رسیدم دم خونه کوک خونه؟ خونه نبود کاخ بود خیلی قشنگ و بزژرگ بود همین که وایستادیم چند تا از خدمت کار ها اوکد به کوک و من احتراو گذاشتن خدایی خیلی خفن بود رفتم داخل یک جا از یک جای دیگه خوشگل تر بو که یهو صدایی شنیدم
خدمت کار اون خونه بود که میگفت
علامت خدمتکار☆
☆سلام خانم
ا/ت: سلام
☆من خدمتکار شما هستم اقای کوک منو خدمتکار مخصوص شما کردن تا بهتون کمک کنم و قوانین خونه رو بگم
ویو کوک
رقتم پیاده شدم
وبه یکی از خدمتکار ها رو کشیدم کنار کفتم که بشه خدمت کار مخصوص ا/ت(عرررر😭)
ویو ا/ت
اها اوکی ممنون حالا قوانین جیه؟
☆خدمتکار قوانین رو توضیح داد (مثلا توضیح داد😂)
ا/ت اها اوکی ممنون میشه بهم بکی اتاقم کجاست میخام بخوابم
☆حتما . اتاق شما بالا سمت راست هست
ا/ت ممنون
رفتم بالا دیدم یک عالمه اتاق اونجا هس رفتم توی اتاق خودم
یک دوش گرفتم لباس هامو عوض کردم(اینجا تر لباسی رو خودتون تصور کنین) و اینقدر خسته بودم خوابم برد
جند ساعت بعد
با صدای یکی از خواب بیدارشدم
اول جشم هام سیارهی و تار دید ولی درست شد دیدم خدتکاره
☆خاتم بفرماییده شام پایین حاضره
ا/ت باشه الان میام
ادامه پارت بعد..
برم بخوابم دیگه تا فردا پارت بعد رو بزارم
۵.۵k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.