پارت

پارت۲۶

ویوحال ژان چنگ شیائو توراه

ژان..خب ماموریت دومم انجام شود

چنگ شیائو..اماماموریت سوم خیلی بده ابروم میره

ژان ..نگران نباش خودم درستش میکنم

چنگ شیائو..میخوای چیکار کنی

ژان..ییبوگفت که سروصدارابندازیم نگفت که چطوری منم خودشو قاطی ماجرامیکنم

چنگ شیائو.. پس پسرعمویه من چی میشه

ژان..نگران اون نباش یکیو فرستادم اونو نجات بده مطمئنم نجاتش میده خیالت راحت

چنگ شیائو..باشه ولی مراقب باش

ژان.. باشه بیا بریم یه چیزی بخوریم من گشنمه

چنگ شیائو..باشه ولی لباس مهمونیو چیکار کنیم

ژان.. بعدن فکر اونجاشو میکنیم فعلا بریم غذابخوریم
بعد غذا خوردنو رفتن به بازار

ویو حال موقعه ای که توبازارن


وقتی رفتن دیدن کلی لباس خوشگل آوردن

لیژان ..من چی بپوشم

ژان ..اینهمه لباس هنوزم میگی چی بپوشم

لیژان.. هیچ کدوم نمیخوام به دلم ننشسته

چنگ.. میشه منم یه لباس انتخاب کنم

لیژان..هرچی میخوایی انتخاب کن بردار بلخره اینارو از قلمروی شما خریدم

چنگ.. واقعا

ازچنگ منظورم [چنگ شیائو]

لیژان..البته چون اونجا به قیافه و لباس خیلی اهمیت میدن

ژان ..منطقیه پس منم یکی انتخاب می‌کنم

لیژان ..من حالا چی بپوشم نمیدونم


شب شد یه روز دیگه جشن بود و لیژان نمیدونست چیکار کنه
اما یهو خدمتکار یه لباس خیلی خوشگل آورد
بعد لیژان دید و گفت

لیژان.. اینو از کجا آوردی
خدمتکار نمیدونم یکی دم در گذاشته بود و اسم شما روش بود

لیژان.. بلاخره لباس منم حل شد

ژان .. خدارو شکر

لیژان.. اما آرایشم مونده

ژان ایخدا

عکس های لباس های تو بازار تو پارت قبلیه
لایک فالو یادتون نره خوشگلا❤❤💖🌹🌹
دیدگاه ها (۰)

پارت۲۷روز بعد لئو وولی متوجه این شد شمشیر نیست به همه سربازا...

شب مهمونی شروع شد و شمشیر لئو وولی پیدا نشده

پارت۲۵ژان..معذرت میخوام بابت اینکه برات دردسر درست کردم لئوو...

پارت۲۴بعد دوتاشون رفتن پیش وانگ ییبو.وشوکای قرارگذاشتن ییبو....

p81جنگ هنوز ادامه داشت در سلیب اتش خسارت های زیادی ب انها وا...

p..91ییبو خودشو جمع جور کرد میخواست به دنبال شن بره باید اون...

p88 ژان و دلربا مخفیانه باز از زندان فرار کردن و میخاستن بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط