ادامه ی پارت

ادامه ی پارت ²³.....

تهیونگ: بیا این وَر بشین !
ات: عه ...
تهیونگ: بیا بشین این وَر ...اصلا چه لزومی داره پیشه جونکوک بشینی!
ات: بابا ولم کن تهیونگ! ....
تهیونگ: گوش نمیدی نه !

یهو تهیونگ از جاش بلند شد که ترس وجودم رو برداشت سریع از جام بلند شدم و خواستم از اتاق برم بیرون که تهیونگ گرفت از لباسم و انداخت تو بغل خودش ....

ات: (جیغ) ....ولم کنننن....
تهیونگ: گفتم برو بیرون گوش ندادی که ....
ات: ولم کن ....میگم ولم کننننن...(جیغ)
جونکوک: هی تهیونگ ولش کن !
تهیونگ: نوچ ...این باید ادم شه !

یهو بلندم کرد و انداخت رو شونش ...شبیه این کیسه گونی های برنج ...
با دستام میزدم به پشتش تا شاید ولم کنه ....

ات: گو/ه خوردم ....گو/ه خوردم ...بزارم زمینننننن...(جیغ).....

ادامه دارد.....

بعد قرن هااا پارت😂
دیدگاه ها (۴۸)

#درخواستی Part: ¹از اول هم شوگا همیشه بهت میگفت که گشتن با ا...

#درخواستی Part: ²کُتِش رو درآورد و رفت سمت حال ....دوییدی و ...

#عروس_فراری 🤍👀Part: ²³که یهو صدای شکستن چیزی از افکارم کشیدم...

#عروس_فراری 🤍👀Part: ²²پماد زدنم که تموم شد سرم رو بالا آوردم...

گل وحشی منپارت ۳ ویو اتتوی خواب بودم که یهو ارباب بیدارم کرد...

پارت ۱۶

پارت ۱۱# حلقه_سکوت تهیونگ:😂ات : ایش بزار برم میخوام برم حما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط