Thefailureoflove

The_failure_of_love

part:⁸
••••••••••••••••••••••••••

*:ا.تتتتتت
با دیدن قامت دراز تهیونگ جلوی در ذوق زده به طرفش رفتم

+ بیا بغلم دراز جونم <دستاشو باز کرد>
تا خواست بیاد بقلم یه چک بهش زدم

+ تو خجالت نمیکشی یه زنگم بهم نزدی حالمو بپرسی

همینجوری که گونش رو می‌\مالید قر زد :

*خو شمارتو عوض کرده بودی اینو که داشتم
هرچی زنگ میزدم خاموش بود به من چه

+اوپس راست می‌میگیا بیا بغلم ببخشید زدمت
*:نمی خوام دیگه بجاش واسم شیر توت فرنگی درست کن
+: حتما

زن عمو و عمو اومدن پیشمون و به ته خوش آمد گفتن و همه مون رفتیم سر میز شام

+: راستی‌ دراز از کجا فهمیدی من اومدم
*: بابا بهم خبر داد گفت قراره بیای منم پا شدم اومدم

+:کار خوبی کردی عمو دلم واس این شل مغز خیلی تنگ شده بود
*: یاااا منو دیگه اینجوری صدا نکن الان توی مشهور ترین دانشگاه درس میخونم

+ بازم شل مغزی
*: ا.تتتتت
+<خنده>

غذا رو خوردیم و بعد از شب بخیر گفتن رفتم توی اتاقم، خودمو روی تخت ولو کردم و به سقف خیره بودم

بدون هیچ دلیلی چند دقیقه همینجوری خیره به سقف بودم بودم، تا کم کم پلکام سنگین شد و خوابم برد...........


#تهکوک #ویکوک #بی_تی_اس #تهیونگ #جونگکوک #رمان #فیک #سناریو
دیدگاه ها (۱)

وقتی_رئیست_تبدیل_ب_ددیت_میشه part_25ات: این آقای خوشتیپ تنها...

وقتی_رئیست_تبدیل_ب_ددیت_میشه part_26فقط سرمو تکون دادم ات: ت...

#وقتی_رئیست_تبدیل_ب_ددیت_میشه #part_24تهیونگ: ات...نه...نه چ...

وقتی_رئیست_تبدیل_ب_ددیت_میشه part_23تهیونگ: جونگکوک بریم ویو...

سرنوشت "p,37..تا اینو گفتم بلند شد و گفت .ا/ت : اومدم اومدم....

⁶⁵یونجو: “عمو، میشه یه سوال بپرسم؟”کوک: “جانم؟”یونجو: “از تن...

نام فیک:عشق مخفیPart: 23ویو ات*توی فکر بودم اصلا نمیفهمیدم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط