پارت6
#پارت6
#من_ازت_متنفر_نیستم
آب دهنمو قورت دادم و به زور لب زدم
-تا فردا میتونم فکرامو بکنم
شوگا: اکی ولی لفتش نده و سریع خبرشو بهم بده
سرمو و تکون دادم
-ف.. فقط میتونم برم خونه؟ حالم اصلا خوش نیست
شوگا: اوکی
بزور از جام بلند شدم و لنگ نگون به طرف در رفتم که با صداش برگشتم طرفش
شوگا: تروخدا اینجوری را نرو یکی ندونه فک میکنه همینجا کردمت..
بعدم خنده ای کرد و مشغول کارش شد
از خجالت و شرم لبمو کزیدم در اتاقش رو باز کردم و از اتاق خارج شدم
بعد عوض کردن وسایلم به طرف آسانسور رفتم
یه تاکسی گرفتم و به طرف خونه رفتم
سریع لباسام و کندم و خودم و انداختم تو حموم اب و باز کردم
و شروع کردم زار زدن برا اینهمه بدبختی که دارم
نمیدونستم باید چه غلطی بکنم
با شوگا ازدواج کنم که دل خوشیم ازش ندارم و معلوم میخاد چه بلایی سرم بیارع
یا قبول کنم این مردک هرکاری دلش میخاد باهام کنه
بهرحال هر دوشون قصدشون استفاده از منه
ولی.. لااقل اگ با شوگا ازدواج کنم اسم جنده رو نمیزارن روم چون بهرحال
میشع همسرم
سرمو با دستام گرفتم
داشتم دیوونم میشدمـ....
کرم هام دوباره اومدن
#من_ازت_متنفر_نیستم
آب دهنمو قورت دادم و به زور لب زدم
-تا فردا میتونم فکرامو بکنم
شوگا: اکی ولی لفتش نده و سریع خبرشو بهم بده
سرمو و تکون دادم
-ف.. فقط میتونم برم خونه؟ حالم اصلا خوش نیست
شوگا: اوکی
بزور از جام بلند شدم و لنگ نگون به طرف در رفتم که با صداش برگشتم طرفش
شوگا: تروخدا اینجوری را نرو یکی ندونه فک میکنه همینجا کردمت..
بعدم خنده ای کرد و مشغول کارش شد
از خجالت و شرم لبمو کزیدم در اتاقش رو باز کردم و از اتاق خارج شدم
بعد عوض کردن وسایلم به طرف آسانسور رفتم
یه تاکسی گرفتم و به طرف خونه رفتم
سریع لباسام و کندم و خودم و انداختم تو حموم اب و باز کردم
و شروع کردم زار زدن برا اینهمه بدبختی که دارم
نمیدونستم باید چه غلطی بکنم
با شوگا ازدواج کنم که دل خوشیم ازش ندارم و معلوم میخاد چه بلایی سرم بیارع
یا قبول کنم این مردک هرکاری دلش میخاد باهام کنه
بهرحال هر دوشون قصدشون استفاده از منه
ولی.. لااقل اگ با شوگا ازدواج کنم اسم جنده رو نمیزارن روم چون بهرحال
میشع همسرم
سرمو با دستام گرفتم
داشتم دیوونم میشدمـ....
کرم هام دوباره اومدن
۵.۷k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.