عشق مافیایی
عشق مافیایی
Part=13
ویو کاترین
بیدار شدم رفتم صبحونه بخورم ولی اجوما مرخصی بود رو ب کوک کردم و پرسیدم
+این میز و چیدی؟
_سری ب معنی اره تکون داد
+خیلییییی خوبههههه
ازش تشکر کردم و نشستیم داشتیم صبحونه میخوردیم سکوتی بینمون بود ک کوک این سکوت و شکست
_میگم کاترین
+جونم
_تو همیشه پیشم میمونی؟
+معلومه چیزی شده؟
_خب راستش...
ویو کوک
تا اومدم بهش بگم گوشیش زنگ خورد(ب نظرتون چیو میخواست بگه 😜)
ویو کاترین
ماریا بود عرررر
(علامت®ماریا)
+سیلام
®به به کاترین خانم چخبرا خوبی؟
+فداتشم سلانتی تو خوبی؟
(احوال پرسی کردن)
+کارم داشتی زنگ زدی؟
®میخوام ی خبری بهت بدم
+چی؟
®من و داداشت با همیم
چشام هشتا شد
+تو یونگییی؟
®اره*با خنده*
از خوشحالی جیغی کشیدم ک کوک ترسید منم خندم گرفت
®دختر گوشم کر شدددد
+ببخشید 😂
(بعد حرفای دیگه و تبریک گفتم تلفن و قطع کرد)
_وای کاترین گوشم چیشده مگه؟
+ببخشید اخه (قضیه رو میگه)
_او پس حق داری خوشحال باشی
+😁
داشتیم حرف میزدیم ک یه دفعه در باز شد و دیدم کوک چشاش هشتا شد
گفت....
خمارییییی 😂
شرطا
10 لایک
5 کامنت
❤️✨🧚♀
Part=13
ویو کاترین
بیدار شدم رفتم صبحونه بخورم ولی اجوما مرخصی بود رو ب کوک کردم و پرسیدم
+این میز و چیدی؟
_سری ب معنی اره تکون داد
+خیلییییی خوبههههه
ازش تشکر کردم و نشستیم داشتیم صبحونه میخوردیم سکوتی بینمون بود ک کوک این سکوت و شکست
_میگم کاترین
+جونم
_تو همیشه پیشم میمونی؟
+معلومه چیزی شده؟
_خب راستش...
ویو کوک
تا اومدم بهش بگم گوشیش زنگ خورد(ب نظرتون چیو میخواست بگه 😜)
ویو کاترین
ماریا بود عرررر
(علامت®ماریا)
+سیلام
®به به کاترین خانم چخبرا خوبی؟
+فداتشم سلانتی تو خوبی؟
(احوال پرسی کردن)
+کارم داشتی زنگ زدی؟
®میخوام ی خبری بهت بدم
+چی؟
®من و داداشت با همیم
چشام هشتا شد
+تو یونگییی؟
®اره*با خنده*
از خوشحالی جیغی کشیدم ک کوک ترسید منم خندم گرفت
®دختر گوشم کر شدددد
+ببخشید 😂
(بعد حرفای دیگه و تبریک گفتم تلفن و قطع کرد)
_وای کاترین گوشم چیشده مگه؟
+ببخشید اخه (قضیه رو میگه)
_او پس حق داری خوشحال باشی
+😁
داشتیم حرف میزدیم ک یه دفعه در باز شد و دیدم کوک چشاش هشتا شد
گفت....
خمارییییی 😂
شرطا
10 لایک
5 کامنت
❤️✨🧚♀
۱۳.۹k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.