⭐ پارت۱۵/کما⭐
⭐پارت۱۵/کما⭐
🚨+۱۸
-رفتم در زدم و بدون اینکه منتظر جوابش باشم وارد شدم و درو پشت سرم قفل کردم
تهیونگ:دیشب مست بودم ولی الان کاملا هوشیارم.خودت اجازه رو صادر کردی پس من به کارم ادامه میدم....
+داشت دوباره بستم میومد منم نمیتونستم مانعش بشم خیلی ترسیدم ولی اینبار کنار تخت خواب وای نستادم که اتفاق دیشب نیوفته
آت:چیکار میکنی تهیونک؟نیا جلو تر
تهیونگ:میخوام که تورو عاشق خودم بکنم
در واقعا میخوام تورو مال خودم بکنم
+دوباره همون حس دیشب اومد سراغم و ترسیدم با هر قدمی که بر میداشت بیشتر میترسیدم و میرفتم عقب تا وقتی که دیوار رو پشتم حس کردم اونم داشت میومد به سمتم خواستم فرار کنم و دستاش چسبوند به دیوار و مانع شد
صورتشو آورد به سمتم و یه بوسه ریز رو لبام زد بعدش بعدش چشاشو بست و لباش گذاشت رو لبام ...خودشو نتونست هندل کنه و شدتشو زیاد کرد و دستاش گذاشت رو گردنم .طوری که نمیتونستم نفس بکشم
آت:تهیونگ ولم کن دارم خفه میشم..
عوضی ولم کن..
تهیونگ:میخوای عوضی بودن واقعی رو نشونت بدم؟
هان میخوای؟؟😂😂
نخون تموم شد😂
لایک؟
کامنت؟
فالو؟
🚨+۱۸
-رفتم در زدم و بدون اینکه منتظر جوابش باشم وارد شدم و درو پشت سرم قفل کردم
تهیونگ:دیشب مست بودم ولی الان کاملا هوشیارم.خودت اجازه رو صادر کردی پس من به کارم ادامه میدم....
+داشت دوباره بستم میومد منم نمیتونستم مانعش بشم خیلی ترسیدم ولی اینبار کنار تخت خواب وای نستادم که اتفاق دیشب نیوفته
آت:چیکار میکنی تهیونک؟نیا جلو تر
تهیونگ:میخوام که تورو عاشق خودم بکنم
در واقعا میخوام تورو مال خودم بکنم
+دوباره همون حس دیشب اومد سراغم و ترسیدم با هر قدمی که بر میداشت بیشتر میترسیدم و میرفتم عقب تا وقتی که دیوار رو پشتم حس کردم اونم داشت میومد به سمتم خواستم فرار کنم و دستاش چسبوند به دیوار و مانع شد
صورتشو آورد به سمتم و یه بوسه ریز رو لبام زد بعدش بعدش چشاشو بست و لباش گذاشت رو لبام ...خودشو نتونست هندل کنه و شدتشو زیاد کرد و دستاش گذاشت رو گردنم .طوری که نمیتونستم نفس بکشم
آت:تهیونگ ولم کن دارم خفه میشم..
عوضی ولم کن..
تهیونگ:میخوای عوضی بودن واقعی رو نشونت بدم؟
هان میخوای؟؟😂😂
نخون تموم شد😂
لایک؟
کامنت؟
فالو؟
۱.۹k
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.