⭐ پارت۱۴/کما⭐
⭐پارت۱۴/کما⭐
-وقتی بیدار شدم دیدم روی تخت آت خوابیدم بعد سر گیجه عجیبی اومد سرم و همه ی اتفاقات دیشب یادم اومد.سرم داشت میترکید.رفتم بیرون که دیدم یه فرشته موهاشو با کلیپس بالای سرش بسته یه لباس کرمی بلند هم پوشیده واقعا فرشته بود ... محو زیباییش شده بودم برگشت و نگاهم کردم خیلی خوشگل شده بود همین طور داشتم تو ذهن خودم همچین حرفایی میزدم و محو زیباییش بودم که با صدای بی اعصابش به خودم اومدم
آت:یااا فک کنم یادت میاد دیشب چه گندی به بالا آوردی ؟بیا سوپ ضد خماری برات درست کردم بخورش و گمشو شرکت فهمیدی؟(داد)
-یا خدا این طوری ندیده بودمش وقتی معمولا ناراحته این جوریه.
تهیونگ:ببین من دیشب مست بودم نمیدونستم دارم چیکار میکنم...
آت:خب که چی؟الان انتظار داری بیام بهت بگم اشکال ندارد عزیزم بالاخره مست بودی اصلا خوب کردی افرین؟برو بابا عااا راستی
مامان بابا چرا دیشب نیومدن؟
تهیونگ:گفتن که رفتن سفر کاری و امروز شب برمیگردن
-بیتوجه به من از کنارم رد شد و رفت اتاقش من پشت سرش درو بست یه لحظه به حرفایی که زد فکر کردم درسته اشتباه کرده بودم ولی اگه این طوری میموند دیگه درست نمیشد پس یه فکر شیطانی به سرم زد و یاد یه سکانس از یه کیدراما افتادم و لبخند شیطانی اومد رو لبم....
خب نظرتون؟
یعنی اگه لایک نکنین بی ناموسین با اینکه پریود بودم اینو نوشتم😥
فالو؟😂
-وقتی بیدار شدم دیدم روی تخت آت خوابیدم بعد سر گیجه عجیبی اومد سرم و همه ی اتفاقات دیشب یادم اومد.سرم داشت میترکید.رفتم بیرون که دیدم یه فرشته موهاشو با کلیپس بالای سرش بسته یه لباس کرمی بلند هم پوشیده واقعا فرشته بود ... محو زیباییش شده بودم برگشت و نگاهم کردم خیلی خوشگل شده بود همین طور داشتم تو ذهن خودم همچین حرفایی میزدم و محو زیباییش بودم که با صدای بی اعصابش به خودم اومدم
آت:یااا فک کنم یادت میاد دیشب چه گندی به بالا آوردی ؟بیا سوپ ضد خماری برات درست کردم بخورش و گمشو شرکت فهمیدی؟(داد)
-یا خدا این طوری ندیده بودمش وقتی معمولا ناراحته این جوریه.
تهیونگ:ببین من دیشب مست بودم نمیدونستم دارم چیکار میکنم...
آت:خب که چی؟الان انتظار داری بیام بهت بگم اشکال ندارد عزیزم بالاخره مست بودی اصلا خوب کردی افرین؟برو بابا عااا راستی
مامان بابا چرا دیشب نیومدن؟
تهیونگ:گفتن که رفتن سفر کاری و امروز شب برمیگردن
-بیتوجه به من از کنارم رد شد و رفت اتاقش من پشت سرش درو بست یه لحظه به حرفایی که زد فکر کردم درسته اشتباه کرده بودم ولی اگه این طوری میموند دیگه درست نمیشد پس یه فکر شیطانی به سرم زد و یاد یه سکانس از یه کیدراما افتادم و لبخند شیطانی اومد رو لبم....
خب نظرتون؟
یعنی اگه لایک نکنین بی ناموسین با اینکه پریود بودم اینو نوشتم😥
فالو؟😂
۱.۲k
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.