شبانه ی سوم...
#شبانه ی سوم...
بیهوده بود مهربانی
هیهات!
مثل دویدن در پی باد
مثل خطی بود بر آب ها
وفای یاران
آه که عصر بازی ها چه زود گذشت
و آن معابد شرقی
چه آسان ویرانه ها شدند.
اینک ای مسافر تنها
که هیئت درویشان داری
ضریح چشمان بت است این خرابه
که بر تل های غروری مرده
در خود فرو ریخته است.
و این کلاغکان لال
ارواح کبوتران همان سال هایند
که ما عاشق بودیم
کبوتران عصر بتخانه و نماز.
مرا عشقی دوباره اگر باشد
بی گمان مرگ است.
مرگ در هزاره های رنگ و نوازش و پرواز
مرگ در دهان و عطر گلوی تو
بانوی گندمگون ساحلی
ملکه ی زیبای پروانه های جنگل
و شکوه گل مریم
در شبنم نوروز!
تنها خواهر حلال من
“تو”
در کجاوه ای از پرها و نغمات
بر شانه های مه می آید
آه، کیست که واویلا نگوید
از این همه جلال!؟
هلهله کن مادر! اسم دریا را
بر آستانه های عطر و نازش بیاویز.
گلوبندی از نمک
و دندان گرگ،تاجی از شکوفه های نارنج،
خلخال جوانیت را نثارش کن مادر!
همزاد مسیح است این نازنین
فرزند خدا و از بطن پاکیزه ی گل.
مثل دویدن در پی بادی تو
مثل خطی بر آب ها
هیهات،خوابی تو...
خواب!
#ابراهیم_منصفی #رامی_جنوب
بیهوده بود مهربانی
هیهات!
مثل دویدن در پی باد
مثل خطی بود بر آب ها
وفای یاران
آه که عصر بازی ها چه زود گذشت
و آن معابد شرقی
چه آسان ویرانه ها شدند.
اینک ای مسافر تنها
که هیئت درویشان داری
ضریح چشمان بت است این خرابه
که بر تل های غروری مرده
در خود فرو ریخته است.
و این کلاغکان لال
ارواح کبوتران همان سال هایند
که ما عاشق بودیم
کبوتران عصر بتخانه و نماز.
مرا عشقی دوباره اگر باشد
بی گمان مرگ است.
مرگ در هزاره های رنگ و نوازش و پرواز
مرگ در دهان و عطر گلوی تو
بانوی گندمگون ساحلی
ملکه ی زیبای پروانه های جنگل
و شکوه گل مریم
در شبنم نوروز!
تنها خواهر حلال من
“تو”
در کجاوه ای از پرها و نغمات
بر شانه های مه می آید
آه، کیست که واویلا نگوید
از این همه جلال!؟
هلهله کن مادر! اسم دریا را
بر آستانه های عطر و نازش بیاویز.
گلوبندی از نمک
و دندان گرگ،تاجی از شکوفه های نارنج،
خلخال جوانیت را نثارش کن مادر!
همزاد مسیح است این نازنین
فرزند خدا و از بطن پاکیزه ی گل.
مثل دویدن در پی بادی تو
مثل خطی بر آب ها
هیهات،خوابی تو...
خواب!
#ابراهیم_منصفی #رامی_جنوب
۱۲۸.۱k
۲۱ آبان ۱۳۹۸