P78
P78
_ات....حرفمو باور نمیکنی؟
+چرا....میکنم....
_ببین....تولد اون هالک عوضی...حق نداری....حق نداری بری پیشش....حتی سلامم نمیدی بهش....
کرمم گرفت...
+خوبه که!
_ااتتت(داد)
+باشه...باشه...
و گونشو بو*س*یدم...
+شوخی کردم....
_نکن دیگه....اسم اون عوضی نیار.....میفهمی اتتتت؟
+باشه عزیزم... باشه....
میگم تهیونگ؟
اون هلن بیچاره رو نباید انقدر میزدی.....
_اوهوم.....خودمم خیلی پشیمون شدم.....
ته دلم لرزید......چرا این حرفو زد به جای اینکه بگه خوب کاری کردم؟
+)بغض میکنه(؟
_چیه....چرا سرتو انداختی پایین....
+هیچی برو.........
تو چقدر هلنو دوست داشتی....
_خب....نمیخوام دروغ بگم.....دوسش داشتم....شاید....شاید الانم داشته باشمش ولی....من بهش اعتماد ندارم....
+دوسش داری پس...
_نه بابا..؟
+آره...نه..(پوزخند با بغض)
_خب...چی بگم؟
+بگو....تو مانعی....تو مانع ازدواج من شدی با یه دختری که دوسش داشتم و دارم....
تو یه مزاحمی و باید از زندگیم گمشی....(عصبانیت)
_چی میگی ات؟
+(بغض وحشی)حرفی رو دارم میگم که خودت گفتی.....
هنوزم دیر نیست....اگه بخوای..اگه...اگه بخوای.... میرم و پشت سرمم نگاه نمیکنم....
اگه زود تر میگفتی عاشق یکی دیگه ام....منم زود تر میرفتم....
_پس ازم خسته شدی...این یه بهونس....
+به....به گفته ای که دلیل داره....بهونه نمیگن....
_دیوونه شدی؟
+آره....حالا نمیدونم فیلت یاد هندستون کرده یا با شنیدن صداش....ته دلت لرزید که چرا بخاطر زنم عشق زندگیمو کتک زدم.....
ولی نمیخوام بار اضافه باشم...توی زندگیت...
_ات...یه بحث سادس...لازم نیس جدی بگیری(سرد)
+آره....بحث ساده..
_ببین ات....من از زندگی با تو ناراضی نیستم..
از حرفایی که داشتم میخوردم انگار دارن زنده زنده آتیشم میزنن...
+این یعنی چی؟(گریه)
اگه...اگه قرار بود عاشق معشوقت بشی...چرا باهام ازدواج کردیییی؟
_من عاشقش نیستم.....
+هستی ته.....دیگه مقاومت نمیکنی....در برابر اینکه دوسش نداری....براش میمیری....#وانشات
#رمان
#بی_تی_اس
#جین
#جی_هوپ
#نامجون
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#کره
#کیدراما
#جیمین
#شوگا
_ات....حرفمو باور نمیکنی؟
+چرا....میکنم....
_ببین....تولد اون هالک عوضی...حق نداری....حق نداری بری پیشش....حتی سلامم نمیدی بهش....
کرمم گرفت...
+خوبه که!
_ااتتت(داد)
+باشه...باشه...
و گونشو بو*س*یدم...
+شوخی کردم....
_نکن دیگه....اسم اون عوضی نیار.....میفهمی اتتتت؟
+باشه عزیزم... باشه....
میگم تهیونگ؟
اون هلن بیچاره رو نباید انقدر میزدی.....
_اوهوم.....خودمم خیلی پشیمون شدم.....
ته دلم لرزید......چرا این حرفو زد به جای اینکه بگه خوب کاری کردم؟
+)بغض میکنه(؟
_چیه....چرا سرتو انداختی پایین....
+هیچی برو.........
تو چقدر هلنو دوست داشتی....
_خب....نمیخوام دروغ بگم.....دوسش داشتم....شاید....شاید الانم داشته باشمش ولی....من بهش اعتماد ندارم....
+دوسش داری پس...
_نه بابا..؟
+آره...نه..(پوزخند با بغض)
_خب...چی بگم؟
+بگو....تو مانعی....تو مانع ازدواج من شدی با یه دختری که دوسش داشتم و دارم....
تو یه مزاحمی و باید از زندگیم گمشی....(عصبانیت)
_چی میگی ات؟
+(بغض وحشی)حرفی رو دارم میگم که خودت گفتی.....
هنوزم دیر نیست....اگه بخوای..اگه...اگه بخوای.... میرم و پشت سرمم نگاه نمیکنم....
اگه زود تر میگفتی عاشق یکی دیگه ام....منم زود تر میرفتم....
_پس ازم خسته شدی...این یه بهونس....
+به....به گفته ای که دلیل داره....بهونه نمیگن....
_دیوونه شدی؟
+آره....حالا نمیدونم فیلت یاد هندستون کرده یا با شنیدن صداش....ته دلت لرزید که چرا بخاطر زنم عشق زندگیمو کتک زدم.....
ولی نمیخوام بار اضافه باشم...توی زندگیت...
_ات...یه بحث سادس...لازم نیس جدی بگیری(سرد)
+آره....بحث ساده..
_ببین ات....من از زندگی با تو ناراضی نیستم..
از حرفایی که داشتم میخوردم انگار دارن زنده زنده آتیشم میزنن...
+این یعنی چی؟(گریه)
اگه...اگه قرار بود عاشق معشوقت بشی...چرا باهام ازدواج کردیییی؟
_من عاشقش نیستم.....
+هستی ته.....دیگه مقاومت نمیکنی....در برابر اینکه دوسش نداری....براش میمیری....#وانشات
#رمان
#بی_تی_اس
#جین
#جی_هوپ
#نامجون
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#کره
#کیدراما
#جیمین
#شوگا
۴۰.۳k
۲۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.