P76
P76
_خب؟
+خب چی؟
_در بیار دیگه
+چیو....
_ات....خوبی؟
لباسارو دیگههه...
+اهان واسه دوش گرفتن....
_با لباس میخوای بری زیر دوش....
+نه...نهههه...اول تو برو منم میام...
_اوکی....
پاشو جلوی من لباساشو کا*مل در او*رد و بعد رفت تو حم*وم....
+زشته....متاسفم براتت...
_عههه...متاسفیی؟
تو همون حالت اومد طرفم.....
+تهیونگ بروو..اینجوری نیا وسط اتاق...
حداقل لبا*س زیر*تو بپوش عه...
_مشکلیه؟(جدیی)
+نه بابا...منظورم اینه یکی در و باز میکنه....
به دیوار چسبیدم و اونم خودشو چسبوند بهم...
_در بیار....
+چی؟
_لباساتو....زود بریم....میخوام بخوابم...
+چشم...عضله هارو....حالا تعریف میکنم پررو نشو ها..
_در بیار....
+باشه.....
(بعد از حموم)
_لباساتو بپوش بعد برو بیرون.....
+نمیخوام...
_چی؟
+گفتم نمی..الان میپوشم....
_من اصلا از دخترای حرف گوش نکن خوشم نمیاد..
+من حرف گوش کنم؟
_بله...
و گونمو بو*سید
بعد از پوشیدن لباسا و خشک کردن موهام و زدن کرم هام و سرم هام... دراز کشیدیم رو تخت....
_سردت نیست؟
+نه...خیلی خوبه....
بغلش و باز کرد....
_بیا اینجا....
+نمیخوای تیشرتتو بپوشی؟
سرما میخوری...
_نمیخورم تو بیا..
رفتم تو بغلش و دستم و دور کمرش حلقه کردم....سرم و رو سینش گذاشتم و آرامش و به رگام تزریق کردم.....
+آخیش...امروز خسته شدم.....
_منمم...امروز باشگاه بودم....
+ببینم....تو برای کی میری انقدر هیکل میسازی ها؟
_دوست دخترم...
+چی؟
_(میخنده)
به نظرت من چند تا ات دارم؟
+دیگه از این شوخیا نکن....مسخره...
اومدم برم که حلقه دستشو دور بدنم تنگ تر کرد....
_کجا حالا...شوخی کردم دیگه....کی میاد دوست دختر یه مرد ۳۶ ساله بشه....من دیگه پیر شدم....
ناراحت شدم و برگشتم سمتش...
+نگوو پیررر...عهههه!
همین پیری که میگی کل زندگی منه.....
بعدش....تو بیشتر شبیه ۲۶ ساله هایی تا ۳۶ ساله ها..
_یعنی دخترای ۱۶ ساله هم باهام رل میزنن؟
+تهیونگگگگگ(حرص)
_ببخشید عهه..چه حرصی میخورههه..
+گ*و*ه میخ*ور*ن* با تو رل بزنن...
شب بخیر دیگه....
......چند دقیقه بعد........
_ات....از دستم ناراحت شدی....
+نخیر...بخواب....
_اگه نه..منو ب*بو*س*
ل*ب*شو محکم بو*س*یدم...
+خوبه؟
_اوهوم....شب بخیر عزیزم.....
_خب؟
+خب چی؟
_در بیار دیگه
+چیو....
_ات....خوبی؟
لباسارو دیگههه...
+اهان واسه دوش گرفتن....
_با لباس میخوای بری زیر دوش....
+نه...نهههه...اول تو برو منم میام...
_اوکی....
پاشو جلوی من لباساشو کا*مل در او*رد و بعد رفت تو حم*وم....
+زشته....متاسفم براتت...
_عههه...متاسفیی؟
تو همون حالت اومد طرفم.....
+تهیونگ بروو..اینجوری نیا وسط اتاق...
حداقل لبا*س زیر*تو بپوش عه...
_مشکلیه؟(جدیی)
+نه بابا...منظورم اینه یکی در و باز میکنه....
به دیوار چسبیدم و اونم خودشو چسبوند بهم...
_در بیار....
+چی؟
_لباساتو....زود بریم....میخوام بخوابم...
+چشم...عضله هارو....حالا تعریف میکنم پررو نشو ها..
_در بیار....
+باشه.....
(بعد از حموم)
_لباساتو بپوش بعد برو بیرون.....
+نمیخوام...
_چی؟
+گفتم نمی..الان میپوشم....
_من اصلا از دخترای حرف گوش نکن خوشم نمیاد..
+من حرف گوش کنم؟
_بله...
و گونمو بو*سید
بعد از پوشیدن لباسا و خشک کردن موهام و زدن کرم هام و سرم هام... دراز کشیدیم رو تخت....
_سردت نیست؟
+نه...خیلی خوبه....
بغلش و باز کرد....
_بیا اینجا....
+نمیخوای تیشرتتو بپوشی؟
سرما میخوری...
_نمیخورم تو بیا..
رفتم تو بغلش و دستم و دور کمرش حلقه کردم....سرم و رو سینش گذاشتم و آرامش و به رگام تزریق کردم.....
+آخیش...امروز خسته شدم.....
_منمم...امروز باشگاه بودم....
+ببینم....تو برای کی میری انقدر هیکل میسازی ها؟
_دوست دخترم...
+چی؟
_(میخنده)
به نظرت من چند تا ات دارم؟
+دیگه از این شوخیا نکن....مسخره...
اومدم برم که حلقه دستشو دور بدنم تنگ تر کرد....
_کجا حالا...شوخی کردم دیگه....کی میاد دوست دختر یه مرد ۳۶ ساله بشه....من دیگه پیر شدم....
ناراحت شدم و برگشتم سمتش...
+نگوو پیررر...عهههه!
همین پیری که میگی کل زندگی منه.....
بعدش....تو بیشتر شبیه ۲۶ ساله هایی تا ۳۶ ساله ها..
_یعنی دخترای ۱۶ ساله هم باهام رل میزنن؟
+تهیونگگگگگ(حرص)
_ببخشید عهه..چه حرصی میخورههه..
+گ*و*ه میخ*ور*ن* با تو رل بزنن...
شب بخیر دیگه....
......چند دقیقه بعد........
_ات....از دستم ناراحت شدی....
+نخیر...بخواب....
_اگه نه..منو ب*بو*س*
ل*ب*شو محکم بو*س*یدم...
+خوبه؟
_اوهوم....شب بخیر عزیزم.....
۳۷.۷k
۲۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.