P79
P79
_ات...من دوست دارم....خودتممیدونی....
+آره...ولی عاشقن نیستی و نبودی...از همون اوللل(گریه)
_ات..
+هزار بار تا پای طلاق پیش رفتم...ولی نزاشتی....اگه...اگه اونموقع طلاقمو میگرفتم....نمیفهمیدم عاشق یکی دیگه ای....
هنوزم دیر نیست....
شاید...شاید اونقدر عاشقت باشم....ولی میخوام کسی که عاشقشم.....تو...تو آرامش زندگی کنه....و با کسی که دوست داره....
اون..اونقدری هم توانشو دارم که بچه ها رو بزرگ کنم....
راستی....چرا باردارم کردی؟
تویی که روزی قرار بود بزاری و بری؟ ها؟
فقط بگو چرا بازیم دادی؟
ماشینو زد کنار جاده...
_ات....
+....(گریه شدید)
_من نفهمیدم چی گفتم....ببخشید...
+نه...من...من دادخواست طلاقمو میدم....
_(سرشو تکون داد).....
+انقدر دوسش داری؟....(اشک)
_این قانون خانوادمون بود.....
+چرا بازیم دادی؟....
_من...بازیت ندادم....
+من هیچی...با اومدن هلن فراموشم میکنی.....ولی این بچه ها گناه ندارن؟
_(سر پایین)من تورو نمیتونم فراموش کنم....
+انقدر آزار دهندم.؟....خوب شد امروز فهمیدم سرنوشتمو....
_انقدر حرف طلاقو نیار وسط......
+میارم...چون قراره بگیریم.....پس دروغ نمیگفت....که تو دخ*ترون*گیشو گرفتی.....
_چرت و پرت نگو انقدر.....(داد)
+نمیزارم بچه هام ببیننتتتتتت(داد و گریه)
امشب... اون تولده.....میتونی بری و عشق اولتو ببینی.....بهتره بگم عشق الان....(اشک)
_.....
+چرا به من نگاه میکنی.....راه بیفت.....میخوام اونجا کارهای طلاقمو انجام بدم...چون تا ۳ ماه اونجاییم....نمیتونم تحملت کنم....
_مثل اینکه تو بیشتر از من بدت میاد...
+بدم میاد؟(پوزخند غمگین)
تو با کی لج کردی؟دخترم تا ۸ ماه دیگه بدنیا میاد....نمیخوام ببینه پدری مثل تو داره.....
دستامو محکم رو چشمام کشیدم و اشکامو پاک کردم.....
+برو...
پاشو رو گاز گذاشت و سرعتش ۱۲۰ تا شد.....
(بوسان)
=دیوونه شدید دیگه؟
÷یعنی چی؟تکلیف این بچه ها چی میشه؟
+خودم بزرگشون میکنم.....
بزار به زن و زندگی مورد علاقش برسع....
_چی میگی تو؟
+داداش....لطفا...لطفا درخواستمو بده...
_اره...ما به نتیجه رسیدیم....
÷کم چرت و پرت بگیدددددد....
=کوک...آروم باش....معلوم هست چی میگیددد؟
+لطفا کارامو انجام بده....
÷شما که همیشه تو هم بودید.....همو میپرستیدید....چی شده؟
_به نظرم برای جفتمون بهتره.....
÷برای غیرتت متاسفم...
۲ روز گذشت و من طلاقمو گرفتم...
اره...هنوزم براش میمردم و عاشقانه میپرستیدمش....
ولی اون به هلن علاقه داره......داشتم خودمو عذاب میدادم.....۳ ماه تو بوسان میموندیم و بعد از اوکی شدن کار های طلاقم هم قرار بود توی یه خونه بمونیم.....باید باهاش چشم تو چشم بشم هرروز؟
(پایان فصل ۱)#وانشات
#رمان
#بی_تی_اس
#جین
#جی_هوپ
#نامجون
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#کره
#کیدراما
#جیمین
#شوگا
_ات...من دوست دارم....خودتممیدونی....
+آره...ولی عاشقن نیستی و نبودی...از همون اوللل(گریه)
_ات..
+هزار بار تا پای طلاق پیش رفتم...ولی نزاشتی....اگه...اگه اونموقع طلاقمو میگرفتم....نمیفهمیدم عاشق یکی دیگه ای....
هنوزم دیر نیست....
شاید...شاید اونقدر عاشقت باشم....ولی میخوام کسی که عاشقشم.....تو...تو آرامش زندگی کنه....و با کسی که دوست داره....
اون..اونقدری هم توانشو دارم که بچه ها رو بزرگ کنم....
راستی....چرا باردارم کردی؟
تویی که روزی قرار بود بزاری و بری؟ ها؟
فقط بگو چرا بازیم دادی؟
ماشینو زد کنار جاده...
_ات....
+....(گریه شدید)
_من نفهمیدم چی گفتم....ببخشید...
+نه...من...من دادخواست طلاقمو میدم....
_(سرشو تکون داد).....
+انقدر دوسش داری؟....(اشک)
_این قانون خانوادمون بود.....
+چرا بازیم دادی؟....
_من...بازیت ندادم....
+من هیچی...با اومدن هلن فراموشم میکنی.....ولی این بچه ها گناه ندارن؟
_(سر پایین)من تورو نمیتونم فراموش کنم....
+انقدر آزار دهندم.؟....خوب شد امروز فهمیدم سرنوشتمو....
_انقدر حرف طلاقو نیار وسط......
+میارم...چون قراره بگیریم.....پس دروغ نمیگفت....که تو دخ*ترون*گیشو گرفتی.....
_چرت و پرت نگو انقدر.....(داد)
+نمیزارم بچه هام ببیننتتتتتت(داد و گریه)
امشب... اون تولده.....میتونی بری و عشق اولتو ببینی.....بهتره بگم عشق الان....(اشک)
_.....
+چرا به من نگاه میکنی.....راه بیفت.....میخوام اونجا کارهای طلاقمو انجام بدم...چون تا ۳ ماه اونجاییم....نمیتونم تحملت کنم....
_مثل اینکه تو بیشتر از من بدت میاد...
+بدم میاد؟(پوزخند غمگین)
تو با کی لج کردی؟دخترم تا ۸ ماه دیگه بدنیا میاد....نمیخوام ببینه پدری مثل تو داره.....
دستامو محکم رو چشمام کشیدم و اشکامو پاک کردم.....
+برو...
پاشو رو گاز گذاشت و سرعتش ۱۲۰ تا شد.....
(بوسان)
=دیوونه شدید دیگه؟
÷یعنی چی؟تکلیف این بچه ها چی میشه؟
+خودم بزرگشون میکنم.....
بزار به زن و زندگی مورد علاقش برسع....
_چی میگی تو؟
+داداش....لطفا...لطفا درخواستمو بده...
_اره...ما به نتیجه رسیدیم....
÷کم چرت و پرت بگیدددددد....
=کوک...آروم باش....معلوم هست چی میگیددد؟
+لطفا کارامو انجام بده....
÷شما که همیشه تو هم بودید.....همو میپرستیدید....چی شده؟
_به نظرم برای جفتمون بهتره.....
÷برای غیرتت متاسفم...
۲ روز گذشت و من طلاقمو گرفتم...
اره...هنوزم براش میمردم و عاشقانه میپرستیدمش....
ولی اون به هلن علاقه داره......داشتم خودمو عذاب میدادم.....۳ ماه تو بوسان میموندیم و بعد از اوکی شدن کار های طلاقم هم قرار بود توی یه خونه بمونیم.....باید باهاش چشم تو چشم بشم هرروز؟
(پایان فصل ۱)#وانشات
#رمان
#بی_تی_اس
#جین
#جی_هوپ
#نامجون
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#کره
#کیدراما
#جیمین
#شوگا
۳۹.۴k
۲۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.