پارت چهل و یکم
پارت چهل و یکم
رمان دیدن دوباره ی تو
رو که نیست... سنگ پای قزوینه....
نشستم.....
هم زمان با من شروین هم اومد و نشست....
مهرسا دوباره بطری رو چرخوند....
و افتاد روی مانی و شروین...
شروین جرعت رو انتخاب کرد و مانی هم اشاره ای به لوله ی آب پارک کرد و گفت...
مانی _ شروین جان پاشو .. برو زیر اون لوله .. کل تنت رو خیس خیس کن....
شروین خواست پاشه که من غیر منتضرانه داد زدم.....
ستاره _ نــــــــــــــــــــــــههه....نــــروو....
مانی در جواب من گفت ....
مانی _ چرا نره؟؟.....
ستاره _ خب .. خب ... اممم... خیس میشه... سرما میخوره...
شروین سرش رو خم کرد و پیش گوشم گفت ……
شروین _ نگران نباش.. تا تورو دارم چیزییم نمیشه.. تو فقط باش....
جااااان.... این الان.... چی گففتتتت.....
نه بابا شروین که احل این حرف ها نیست من اطن چند وقته منحرف شدم.....
وجدان _ اخه ... خله.... تو که فقط یه هفتس این یارو رو میشناسی از کجا میدونی احل این حرف هاست یانه...
برو بابا توهم ... ففط بلدی ادم رو ضایه کنی
توجه ! توجه!
به دلیل این که اینترنتم داره ته میکشه امشب دو یا سه تا پارت دیگه هم میزارم...
رمان دیدن دوباره ی تو
رو که نیست... سنگ پای قزوینه....
نشستم.....
هم زمان با من شروین هم اومد و نشست....
مهرسا دوباره بطری رو چرخوند....
و افتاد روی مانی و شروین...
شروین جرعت رو انتخاب کرد و مانی هم اشاره ای به لوله ی آب پارک کرد و گفت...
مانی _ شروین جان پاشو .. برو زیر اون لوله .. کل تنت رو خیس خیس کن....
شروین خواست پاشه که من غیر منتضرانه داد زدم.....
ستاره _ نــــــــــــــــــــــــههه....نــــروو....
مانی در جواب من گفت ....
مانی _ چرا نره؟؟.....
ستاره _ خب .. خب ... اممم... خیس میشه... سرما میخوره...
شروین سرش رو خم کرد و پیش گوشم گفت ……
شروین _ نگران نباش.. تا تورو دارم چیزییم نمیشه.. تو فقط باش....
جااااان.... این الان.... چی گففتتتت.....
نه بابا شروین که احل این حرف ها نیست من اطن چند وقته منحرف شدم.....
وجدان _ اخه ... خله.... تو که فقط یه هفتس این یارو رو میشناسی از کجا میدونی احل این حرف هاست یانه...
برو بابا توهم ... ففط بلدی ادم رو ضایه کنی
توجه ! توجه!
به دلیل این که اینترنتم داره ته میکشه امشب دو یا سه تا پارت دیگه هم میزارم...
۶.۱k
۱۸ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.