پارت ۲۹
پارت ۲۹
_یعننییی چیی میتاسفیی.. با داد... پس شمااهااا داشتینن اون تو چه غلطیی میکردین هااا..(از یقه جین میگره و تو صورتش داد میزنه) جیین منو نگاه کن.. به مننن جواب بدهه (همش با داد)
جین ویو
با حرفم یونگی عصبانبی شد و داد زد یقمو گرفتو تو صورتم غرید اصن فک نمیکردم همچین ریکشنی نشون بده پرستارا ریخته بودن تو سالن منم دیگه نمیتونستم تحمل کنم پس زدم زیر خنده
جین(خنده فوق شیشه پاک کنی) واقعا.. خنده.. فک نمیکردم همچین ریکشنی نشون بدی.. خنده.. یعنی برات اینقدر مهمه
_جیننن(با جدیت و عصبی)
جین: باشه بابا معذرت میخواستم باعات شوخی کنم حال مریضتم خوبه و عملش خیلی خوب پیش رفت درضمن اینجا بیمارستانه داد نزن صداتو انداختی سرت
*جین روبه پریتارا کردو عذرخواهی کرد
_میتونم ببینمش
جین: معلومه
_پس من رفتم اتاق شماره چند بستری شده؟
جین: وایسا تند نرو من گفتم میتونی ببینیش ولی نگفتم کِی!!
_کی میتونم
جین: نیم ساعت بعد
_اهوم باشه
جین:....
_یعننییی چیی میتاسفیی.. با داد... پس شمااهااا داشتینن اون تو چه غلطیی میکردین هااا..(از یقه جین میگره و تو صورتش داد میزنه) جیین منو نگاه کن.. به مننن جواب بدهه (همش با داد)
جین ویو
با حرفم یونگی عصبانبی شد و داد زد یقمو گرفتو تو صورتم غرید اصن فک نمیکردم همچین ریکشنی نشون بده پرستارا ریخته بودن تو سالن منم دیگه نمیتونستم تحمل کنم پس زدم زیر خنده
جین(خنده فوق شیشه پاک کنی) واقعا.. خنده.. فک نمیکردم همچین ریکشنی نشون بدی.. خنده.. یعنی برات اینقدر مهمه
_جیننن(با جدیت و عصبی)
جین: باشه بابا معذرت میخواستم باعات شوخی کنم حال مریضتم خوبه و عملش خیلی خوب پیش رفت درضمن اینجا بیمارستانه داد نزن صداتو انداختی سرت
*جین روبه پریتارا کردو عذرخواهی کرد
_میتونم ببینمش
جین: معلومه
_پس من رفتم اتاق شماره چند بستری شده؟
جین: وایسا تند نرو من گفتم میتونی ببینیش ولی نگفتم کِی!!
_کی میتونم
جین: نیم ساعت بعد
_اهوم باشه
جین:....
۳.۹k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.