فیک کوک
فیک کوک
عشق تدریجی
پارت16
ویو کوک
امروز باید برای قمار میرفتیم بار
اوفف مثل همیشه بردم خو تو که میبازی اصلا بازی نکن
میخواستم برم دستشویی که ا.ت رو دیدم که به دیوار چسبیده و داره یکی عذیتش میکنه
میخواستم برم که.......
ویوا.ت
یهو یکی منو بین دستاش و دیوار قرار داد از حرص چشمامو روهم فشار دادم
که گفت. اوففق چه دافی امشب مال من میشه دارلینگم
چشمامو چرخوندم و گفتم. برو کنار
گفت.نرم چیکار میکنی
خنده ای از حرص کردم
محکم با لگد زدم به(همون جایی که میدونی😈)
بعد یه سیلی محکم زدم تو صورتش که گورشو گم کرد هوفف
داشتم میرفتم که دستم توسط کسی کشیده شد طرف تو180 درجه تو هوا چرخوندم که افتاد
زمین برگشت دیدم که جونگکوکه واهای
نمیتونستم خندمو کنترل کنم و زدم زیر خنده😂😂😂😂😂😂
گفتم. وای اقای JK اینجا😂😂چیکار😂😂میکنی خدایااا ببخشید فکر کردم منحرفه
گفت. اشکال نداره ولی چطورمنو تونستی پرت کنی عجب خر زوری هستی تو
درحالی که داشت پا میشد دستمو جلوش دراز کردم و گفتم. پاشو پاشو ناز نکن
خندید و دستم گرفت و محکم منو سمتش کشید بدن هامون بهم چسبیده بودو صورمتمون مماس هم قرار گرفته بود
خواستم بکشم عقب که از کمرم گرفت و نذاشت برم عقب
کمر باریکمو دو دستاش گرفته بود منم داشتم با تعجب بهش نگاه میکردم که گفت.راستی خانم جئون عروسی فرداس که تو توش معرفی میشی لوازمتو جمع کن و بیا تو خونه من میدونی دیگه؟؟
گفتم. بله اقای جی کی
ولی لطفا دستتو از رو کمرم بردار تا به سرنوشت اون مرد دچار نشدی
ازم فاصله گفت و دستاشو به معنای تسیلیم بالا گرفت و گفت. هوم باکی اومدی ؟؟.
گفتم. ها؟؟عههههه هیوجین
با شنیدن اسمش خشم رو تو صورتش دیدم
ادامه دادم. یونااا وای من یادم رفته بود یهو گوشیم زنگ خورد
یونا بود
گفتم . های بیبی تو کجایی
گفت . های دارلینگ من هیوجینو با ماشینت دارم میبرم خونه این اسگل مسته مسته
یهو صدای هیوجین از پشت خط اومد گه میگف. من مست نیشتم یکم یع کوچولو زیاد خوردم
خندم گرفت و گفتم . باشه بابا تو ببرش من به راننده زنگ میزنم مواظب خودت باش
میبوسمت
گفت . منم میبوستم بای
قط کردم هنوزم با نگاه های وحشت ناکش بهم خیره بود
که گفتم. چیزی شده اینطوری نگاه میکنی
گفت. تو باید بگی هیوجین کیه بیبی پشت خط کیه ؟؟
خندیدم و گفتم . هیوجین حکم داداشمو داره بیبیم هم که....... اصلا چرا برا تو دارم توضیح میدم من میرم فردا میام خدافظ
اومدم از کنارش رد شم که از بازوم گرفت و گفت . باکی میری خونه
گفتم راننده.
گفت. خودم میرسونمت
گفتم.باشه بریم
رفتیم سوار ماشین شدیم و ادرس دادم و به سمت خونم رفتیم
داشتم میرفتم داخل که به من گفت. نمیخوای منو دعوت کنی داخل
گفتم. میای داخل
گفت. ارع عزیزم
گفتم . بیا بدو
اومد داخل .......
لایک؟؟
عشق تدریجی
پارت16
ویو کوک
امروز باید برای قمار میرفتیم بار
اوفف مثل همیشه بردم خو تو که میبازی اصلا بازی نکن
میخواستم برم دستشویی که ا.ت رو دیدم که به دیوار چسبیده و داره یکی عذیتش میکنه
میخواستم برم که.......
ویوا.ت
یهو یکی منو بین دستاش و دیوار قرار داد از حرص چشمامو روهم فشار دادم
که گفت. اوففق چه دافی امشب مال من میشه دارلینگم
چشمامو چرخوندم و گفتم. برو کنار
گفت.نرم چیکار میکنی
خنده ای از حرص کردم
محکم با لگد زدم به(همون جایی که میدونی😈)
بعد یه سیلی محکم زدم تو صورتش که گورشو گم کرد هوفف
داشتم میرفتم که دستم توسط کسی کشیده شد طرف تو180 درجه تو هوا چرخوندم که افتاد
زمین برگشت دیدم که جونگکوکه واهای
نمیتونستم خندمو کنترل کنم و زدم زیر خنده😂😂😂😂😂😂
گفتم. وای اقای JK اینجا😂😂چیکار😂😂میکنی خدایااا ببخشید فکر کردم منحرفه
گفت. اشکال نداره ولی چطورمنو تونستی پرت کنی عجب خر زوری هستی تو
درحالی که داشت پا میشد دستمو جلوش دراز کردم و گفتم. پاشو پاشو ناز نکن
خندید و دستم گرفت و محکم منو سمتش کشید بدن هامون بهم چسبیده بودو صورمتمون مماس هم قرار گرفته بود
خواستم بکشم عقب که از کمرم گرفت و نذاشت برم عقب
کمر باریکمو دو دستاش گرفته بود منم داشتم با تعجب بهش نگاه میکردم که گفت.راستی خانم جئون عروسی فرداس که تو توش معرفی میشی لوازمتو جمع کن و بیا تو خونه من میدونی دیگه؟؟
گفتم. بله اقای جی کی
ولی لطفا دستتو از رو کمرم بردار تا به سرنوشت اون مرد دچار نشدی
ازم فاصله گفت و دستاشو به معنای تسیلیم بالا گرفت و گفت. هوم باکی اومدی ؟؟.
گفتم. ها؟؟عههههه هیوجین
با شنیدن اسمش خشم رو تو صورتش دیدم
ادامه دادم. یونااا وای من یادم رفته بود یهو گوشیم زنگ خورد
یونا بود
گفتم . های بیبی تو کجایی
گفت . های دارلینگ من هیوجینو با ماشینت دارم میبرم خونه این اسگل مسته مسته
یهو صدای هیوجین از پشت خط اومد گه میگف. من مست نیشتم یکم یع کوچولو زیاد خوردم
خندم گرفت و گفتم . باشه بابا تو ببرش من به راننده زنگ میزنم مواظب خودت باش
میبوسمت
گفت . منم میبوستم بای
قط کردم هنوزم با نگاه های وحشت ناکش بهم خیره بود
که گفتم. چیزی شده اینطوری نگاه میکنی
گفت. تو باید بگی هیوجین کیه بیبی پشت خط کیه ؟؟
خندیدم و گفتم . هیوجین حکم داداشمو داره بیبیم هم که....... اصلا چرا برا تو دارم توضیح میدم من میرم فردا میام خدافظ
اومدم از کنارش رد شم که از بازوم گرفت و گفت . باکی میری خونه
گفتم راننده.
گفت. خودم میرسونمت
گفتم.باشه بریم
رفتیم سوار ماشین شدیم و ادرس دادم و به سمت خونم رفتیم
داشتم میرفتم داخل که به من گفت. نمیخوای منو دعوت کنی داخل
گفتم. میای داخل
گفت. ارع عزیزم
گفتم . بیا بدو
اومد داخل .......
لایک؟؟
۳.۸k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.