p³
p³
ویو کوک)
=محو دیدن هانا شدم خیلی قشنگ بود هیچ وقت تا الان دختری به زیبایی اون ندیدم و هر وقت نگاهش می کنم حس لذت بخش اما دردناکی تو قلبم حس می کنم . باید اونو مال خودم کنم این کوچولو باید مال من بشه . زنگ زدم تهیونگ.
=دختره رو بردی اتاق ؟
÷اره خسته بود الان خوابیده .
=خوبه می خوام وقتی بیدار شد راجب هانا ازش بپرسی و یکمم راجب هانا اطلاعات جمع کنی .
÷چشم ارباب
=نگو ارباب من دوستتم راحت باش .
÷پس چشم کوک .
=گوشیو قطع کردم و فقط محو هانا شدم که دیدم پلکاش تکون خوردن و داره بیدار می شه .
=هانا(با خوشحالی اما بعد سریع سرد می شه)
+من کجام ؟
=خونه ی من .
+چی ؟
=کری خونه ی من .
+لارا کو ؟
=توی اتاق ته راهرو خوابه .
+بلند می شه که بره که کوک اونو سر جاش مس شونه .
=دکتر گفت فردا مرخصی نه امروز .
+اوم باش . هین راستی ساعت چنده؟
=الان 4 بعد از ظهره .
+اوه نه الان باید قرصامو بخورم کیفم کو.
=نیاوردیم. حالا چه قرصی می خوای ؟
+قرص آهن (قرنیه که برای کم خونی مصرف می شع)
=آهان خودمون قرص آهن داریم . وایسا الان برات میارم همینجا بمون .
+باشه .
+رفت برام قرص بیاره من هم دتشوییم گرفت خواستم برم توالت که یه دفعه ای دوباره پام پیچ خورد و سفت و صدا دار خوردم زمین .
=عه صدای چیه ؟
=با قرصا و یه لیوان آب رفتم بالا و هانا دیدم که داره سعی می کنه از رو زمین بلند شه اما نمی تونه .
+خیلی درد داشتم اصلا متوجه نشدم مچ پام قرمز و بنفش شده (مچ پای هانا توی کافه پیچ خورده و الانم دوباره همینطور)
=عه مگه من نگفتم پا نشو .(سرد)
+آخه دستشویی دارم .
=بیا من کولت می کنم می ذارمت توی توالت کارت تموم شد بگو .
+یه دفعه اومد و منو بلند کرد و برد سرویس بهداشتی اما سرویس بهداشتی که نبود اتاق بود .خلاصه که منو گذاشت و رفت .
=گوشیم زنگ خورد برش داشتم ته بود.
=چیزی پیدا کردی .
÷راستش مامان نداره و با باباش زندگی می کنه اوضاع مالیشم خوب نیس پدرش هم یه قمار باز الکلیه که به ما حدود 500.000دلار بدهکاره
=پس دیگه کار راست و ریست شد . تو فکر و خیال بودم که با صدای هانا به خودم اومدم .
+تا دم در رفته بودم بعدش از کوک کمک خواستم وقتی اومد منو براید استایل بقل کرد تپش قلب گرفته بودم که با صدای کوک به خودم اومدم .
=نمیری ضربانت رو دیویستع .
+گگگگ (سرخ شده بود از خجالت)
=بلاخره گذاشتمش رو تخت گفتم من می رم یه سری کارایی دارم دردسر درست نکن .
+باشه (کیوت)
#فیکشن
#فیک_بی_تی_اس
ویو کوک)
=محو دیدن هانا شدم خیلی قشنگ بود هیچ وقت تا الان دختری به زیبایی اون ندیدم و هر وقت نگاهش می کنم حس لذت بخش اما دردناکی تو قلبم حس می کنم . باید اونو مال خودم کنم این کوچولو باید مال من بشه . زنگ زدم تهیونگ.
=دختره رو بردی اتاق ؟
÷اره خسته بود الان خوابیده .
=خوبه می خوام وقتی بیدار شد راجب هانا ازش بپرسی و یکمم راجب هانا اطلاعات جمع کنی .
÷چشم ارباب
=نگو ارباب من دوستتم راحت باش .
÷پس چشم کوک .
=گوشیو قطع کردم و فقط محو هانا شدم که دیدم پلکاش تکون خوردن و داره بیدار می شه .
=هانا(با خوشحالی اما بعد سریع سرد می شه)
+من کجام ؟
=خونه ی من .
+چی ؟
=کری خونه ی من .
+لارا کو ؟
=توی اتاق ته راهرو خوابه .
+بلند می شه که بره که کوک اونو سر جاش مس شونه .
=دکتر گفت فردا مرخصی نه امروز .
+اوم باش . هین راستی ساعت چنده؟
=الان 4 بعد از ظهره .
+اوه نه الان باید قرصامو بخورم کیفم کو.
=نیاوردیم. حالا چه قرصی می خوای ؟
+قرص آهن (قرنیه که برای کم خونی مصرف می شع)
=آهان خودمون قرص آهن داریم . وایسا الان برات میارم همینجا بمون .
+باشه .
+رفت برام قرص بیاره من هم دتشوییم گرفت خواستم برم توالت که یه دفعه ای دوباره پام پیچ خورد و سفت و صدا دار خوردم زمین .
=عه صدای چیه ؟
=با قرصا و یه لیوان آب رفتم بالا و هانا دیدم که داره سعی می کنه از رو زمین بلند شه اما نمی تونه .
+خیلی درد داشتم اصلا متوجه نشدم مچ پام قرمز و بنفش شده (مچ پای هانا توی کافه پیچ خورده و الانم دوباره همینطور)
=عه مگه من نگفتم پا نشو .(سرد)
+آخه دستشویی دارم .
=بیا من کولت می کنم می ذارمت توی توالت کارت تموم شد بگو .
+یه دفعه اومد و منو بلند کرد و برد سرویس بهداشتی اما سرویس بهداشتی که نبود اتاق بود .خلاصه که منو گذاشت و رفت .
=گوشیم زنگ خورد برش داشتم ته بود.
=چیزی پیدا کردی .
÷راستش مامان نداره و با باباش زندگی می کنه اوضاع مالیشم خوب نیس پدرش هم یه قمار باز الکلیه که به ما حدود 500.000دلار بدهکاره
=پس دیگه کار راست و ریست شد . تو فکر و خیال بودم که با صدای هانا به خودم اومدم .
+تا دم در رفته بودم بعدش از کوک کمک خواستم وقتی اومد منو براید استایل بقل کرد تپش قلب گرفته بودم که با صدای کوک به خودم اومدم .
=نمیری ضربانت رو دیویستع .
+گگگگ (سرخ شده بود از خجالت)
=بلاخره گذاشتمش رو تخت گفتم من می رم یه سری کارایی دارم دردسر درست نکن .
+باشه (کیوت)
#فیکشن
#فیک_بی_تی_اس
۵.۵k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.