HI
ویو کوک
نمیدونم یکم بیشتر دقت کردم دیدم داره چایی درست میکنه یه دفعه صداش اومد
_اقای جئون؟
+بلع؟
_چایی میخوایید؟
+اره حتما
با دوتا چایی اومد نشست ور میز منم نشستم کنارش چایی رو سرکشیدم
+ممنون چسبید
_خواهش
رفتم دراز کشیدم و خوابیدم
ویو می هو
کوک رفت خوابید داشتم با گوشیم ور میرفتم مه دیدم کوک داره تو خواب ول میخوره و ناله میکنه
نتونستم خودمو نگه دارم رفتم به پیشونیش دست زدن خیلیییی داغغغغ بودددد
یه لحظه هول کردم رفتم از تو چمدونم یه خوبه ی سیاه رنگ پیدا کردم و یه کاسه اب یخ پر کردم و اومدم کنار تخت یه زره اب یخ بهش خوروندم و روی پیشونیش حوله گذاشتم تبش پایین نیومد پس مجبور شم دکمه های پیرهنشو وا کردم و بدنشو خنک کردم چند بار های رفتم اب خنک اوردم و عوض کردم بعدش یه قرص سرما خوردگی بهش دادم
_کوک کوک
+هو
_پاشو قرصتو بخور
بین خواب و بیداری خورد و دو باره خوابید چند بار دیگه ام بدنشو بت پیشونیشو خنک کردم درجه گذاشتم تب نداشت ساعت ۵صبح بود از خستگی همون جا کنار تخت و جانگ کوک خوابم برد
ویو کوک
ساعت ۷صبح بود یهو بیدا شدم نه گلوم میسوخت نه سردرد داشتم
به دورم نگا کردم می هو پایین تخت با خوبه کاسه و قرص خوابش برده بود نکنه.....( درست فرک میکنی پسرم )نه امکان نداره.... نه.... امکان ندارههه این کلا دو وجبهههه بلند شدم می هو رو براید بغل کردم گذاشتم رو تخت و پتو روش کشیدم شاید تازه خوابیده باشه بیدارش نکردم
یه لحظه یه پیرهنم نگا کردم جاننننننننن تا اینجا پیش رفتههههه پشممممم پیرهن ور با تیشرت عوض کردم و کنار می هو خوابیدم
ساعت ۱۱ظهر وبد امروز یه اجرا تو برنامه ی جیمز داشتم که ساعت ۷بود و باید ۵وانجا میبودیم
رفتم دست شویی و کار های لازم رو انجام دادم و امدم بیورن که دیدم می هو نشسته رو تخت
+خوبی؟
_ار.. ه شما خوب شدید؟
+ها اره ممنون دیشب خیلی زحمت کشیدید من باعث زحمت شدم..... فقط یه وسوال
_اختیار دارید بپرسید
+چرا ازم مراقبت کردید؟
_خب..... چون شما تو کمپانی و همه جا هواستون بهم بود برای همین نتونستم چشامو ببندم شما تو تب بسوزید
+ها چه قدر خوشحال کننده میگم ...
_جان؟
میخواستم شب بهش بگم پس باید میفهمیدم کسی تو زندگیش هست یا نه
+میگم تو دوست پسر داری؟
_من...؟ نه ندارم تاحالا نداشتم
+واو کم دختری اینطوری پیدا میشه
_اره خب
+اعا چیزه من میخوام برم لایو بیزحمت برای امنیت خودتون توی دوربین نیاید
_عا چشم
رفتم تو لایو تا ساعت ۲:۳۰ می هو ناهار گرفته بود
_بفرمایید
+ممنون
ناهار رو خوردیم و حاضر شدیم رفتیم برای برنامه
ویو کوک شب
تو فکر بودم که چطوری به می هو بگم که دیدم جلوم وایساده
_ببخشد باید امشب قرص تون رو بخورید
+عا ممنون به فکرم بودید
خماری
شرط دو تا فالو
نمیدونم یکم بیشتر دقت کردم دیدم داره چایی درست میکنه یه دفعه صداش اومد
_اقای جئون؟
+بلع؟
_چایی میخوایید؟
+اره حتما
با دوتا چایی اومد نشست ور میز منم نشستم کنارش چایی رو سرکشیدم
+ممنون چسبید
_خواهش
رفتم دراز کشیدم و خوابیدم
ویو می هو
کوک رفت خوابید داشتم با گوشیم ور میرفتم مه دیدم کوک داره تو خواب ول میخوره و ناله میکنه
نتونستم خودمو نگه دارم رفتم به پیشونیش دست زدن خیلیییی داغغغغ بودددد
یه لحظه هول کردم رفتم از تو چمدونم یه خوبه ی سیاه رنگ پیدا کردم و یه کاسه اب یخ پر کردم و اومدم کنار تخت یه زره اب یخ بهش خوروندم و روی پیشونیش حوله گذاشتم تبش پایین نیومد پس مجبور شم دکمه های پیرهنشو وا کردم و بدنشو خنک کردم چند بار های رفتم اب خنک اوردم و عوض کردم بعدش یه قرص سرما خوردگی بهش دادم
_کوک کوک
+هو
_پاشو قرصتو بخور
بین خواب و بیداری خورد و دو باره خوابید چند بار دیگه ام بدنشو بت پیشونیشو خنک کردم درجه گذاشتم تب نداشت ساعت ۵صبح بود از خستگی همون جا کنار تخت و جانگ کوک خوابم برد
ویو کوک
ساعت ۷صبح بود یهو بیدا شدم نه گلوم میسوخت نه سردرد داشتم
به دورم نگا کردم می هو پایین تخت با خوبه کاسه و قرص خوابش برده بود نکنه.....( درست فرک میکنی پسرم )نه امکان نداره.... نه.... امکان ندارههه این کلا دو وجبهههه بلند شدم می هو رو براید بغل کردم گذاشتم رو تخت و پتو روش کشیدم شاید تازه خوابیده باشه بیدارش نکردم
یه لحظه یه پیرهنم نگا کردم جاننننننننن تا اینجا پیش رفتههههه پشممممم پیرهن ور با تیشرت عوض کردم و کنار می هو خوابیدم
ساعت ۱۱ظهر وبد امروز یه اجرا تو برنامه ی جیمز داشتم که ساعت ۷بود و باید ۵وانجا میبودیم
رفتم دست شویی و کار های لازم رو انجام دادم و امدم بیورن که دیدم می هو نشسته رو تخت
+خوبی؟
_ار.. ه شما خوب شدید؟
+ها اره ممنون دیشب خیلی زحمت کشیدید من باعث زحمت شدم..... فقط یه وسوال
_اختیار دارید بپرسید
+چرا ازم مراقبت کردید؟
_خب..... چون شما تو کمپانی و همه جا هواستون بهم بود برای همین نتونستم چشامو ببندم شما تو تب بسوزید
+ها چه قدر خوشحال کننده میگم ...
_جان؟
میخواستم شب بهش بگم پس باید میفهمیدم کسی تو زندگیش هست یا نه
+میگم تو دوست پسر داری؟
_من...؟ نه ندارم تاحالا نداشتم
+واو کم دختری اینطوری پیدا میشه
_اره خب
+اعا چیزه من میخوام برم لایو بیزحمت برای امنیت خودتون توی دوربین نیاید
_عا چشم
رفتم تو لایو تا ساعت ۲:۳۰ می هو ناهار گرفته بود
_بفرمایید
+ممنون
ناهار رو خوردیم و حاضر شدیم رفتیم برای برنامه
ویو کوک شب
تو فکر بودم که چطوری به می هو بگم که دیدم جلوم وایساده
_ببخشد باید امشب قرص تون رو بخورید
+عا ممنون به فکرم بودید
خماری
شرط دو تا فالو
۴.۱k
۰۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.