شعلههایعشق

# شعله_های_عشق
#part_2
چند بار درستش کردم تا رفت و ماله من زودتر رسید به خط بعد نگاهش کردم و قلقلک اش دادم جریمه این بو هرکی برنده بشه بازنده رو قلقلک میده بار دوم انداختیم و من نبردم با نگاه پیروزمندانه ای نگاهم کرد و قلقلکم داد همش داشتم میخندیدم که یهو صدای داداشی جین باند شد خشمی درونه صداش نهفته شده بود

+ دارین چیکار میکنین؟

صدامو درست کردمو گفتم

- بازی

با صدای ترسناک تر گفت

+ این چه مدل بازی ایه؟

- ام باید ماشینامون از خط عبور کنن هرکی برنده شد بازنده رو قلقلک میده

بعد دستمو گرفت و بلندم کردم دستمو خیلی سفت نگه داشته بود اون‌یکی دستشم تو جیبش بود دیگه طاقت نیاوردم و لب زدم

- آخ

توجهی نکرد منو برد اتاقی که قرار بود یک هفته اونجا باشم و با چشمای خمار و ترسناک بهم نگاه کرد و یکم خودشو خم کرد تا هم قد من بشه لانگشت اشاره اشو به قصد تهدید رو به من گرفت و گفت

+ دفعه ی آخرت باشه ببینم با پسرا بازی میکنی

آب دهنمو صدا دار قورت دادم و با صدای لرزون جواب دادم

- چرا؟

دباره با همون لحن اش گفت

+ چون من میگم! اگه ببنم دمار از روزگارت در میارم

با بغضی که بزور نگهش داشته بودم گفتم

- پس با کی بازی کنم؟

پاشد و بهش از پایین نگاه کردم

+ اینهمه دختر ...

تا خواست ادامه اش رو بگه گفتم

- اون ها با من بازی نمیکنن

۱ لحظه به دیوار نگاه کرد و بعد بهم نگاه کرد

+ چرا؟

یه قطره اشک ریختم و گفتم

- چون ، چون از من بدشون میاد

دیگه نتونستم گریمو کنترل کنم با صدای گرفته و گریه گفتم

- خب پس من با کی بازی کنم؟

پوزخندی زد و گفت

+ خودت

هیچی نگفتم و به پایین نگاه کردم بعده کمی مکث گفت

+ خیلی خب گریه نکن توله دوست ندارم گریه کنی اگه گریه کنی من میدونم با تو


و بعد اتاقو ترک کرد همینجوری نشسته بودم زمینو و دیوار نگاه میکردم نمیدونم کی خوابم برد
دیدگاه ها (۰)

یه مادر قشنگی با اینکه پیجم بستس اومده یکی از پستمو گزارش کر...

#شعله_های_عشق#part_3" ساعت ۶ بعد از ظهر " بیدار شدم ... هنوز...

#شعله_های_عشق #part_1#ادامه_پارت بعد همه دست زدن و عاقد رفت ...

#شعله_های_عشق #part_1#جسیکا صدای آقاجون دور سرم می‌پیچید: خی...

Withered flower

کپشن رو بخون

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط