خان زاده پارت78
#خان_زاده #پارت78
ناباور گفتم
_تو چه فکری راجع من کردی؟
چسبوندتم به دیوار و غرید
_اگه به یارو امیدی نمیدادی الان انقدر به جلز ولز نمی افتاد.تویی که روت نمیشد نقاب جلوی شوهرت برداری گه میخوری اسم یکی دیگه رو انقدر راحت میاری.
هلش دادم عقب و گفتم
_چون که من با فرهاد بزرگ شدم. پسر عمومه...
با خشم چنان سیلی بهم زد که پرت شدم روی زمین و موهام روی صورتم ریخت.
به موهام چنگ انداخت و بلندم کرد و تا به خودم بیام سیلی دومو محکم تر زد و فریاد کشید
_توی اون روستا یادت ندادن چه جوری با شوهرت حرف بزنی اما من یادت میدم.
با وجود دردم توی روش ایستادم و گفتم
_چه جور ادمی هستی؟چی کار دیگه میخوای باهام بکنی؟ آوردیم اینجا و پرتم کردی تو یه خونه ی دیگه و خودت نبودی،نیومدی...با هزار تا دختر بودی خندیدی رقصیدی از اون زهرماریا خوردی کتکم زدی، بس نبود یه زن دیگه هم گرفتی حالا کتکم میزنی که چرا اسم پسر عمو مو میارم؟
عربده زد
_من مَردم...
با نفرت بلند تر از خودش داد زدم
_منم یه زنم... حق زندگی دارم.با ارزش ترم از تویی که از مردونگی فقط داد و فریاد و کتک زدن و یاد گرفتی. میدونی چیه اهورا تربیت نشدی! درست تربیتت نکردن که بفهمی زنم آدمه... حق زندگی داره.
با چشمای به خون نشسته کمربندش و از شلوارش کشید و غرید
_زیادی زبونت دراز شده آیلین.
دستش و بالا برد و اولین ضربه رو زد. دستم و روی صورتم گذاشتم و لبم و گاز گرفتم از درد اما داد نزدم... التماسم نکردم.
حتی گریه هم نکردم.
با موهام منو کشون کشون برد توی اتاق و درو بست. داد زد
_نشونت میدم زن کیه، مرد کیه!
🍁 🍁 🍁 🍁
ناباور گفتم
_تو چه فکری راجع من کردی؟
چسبوندتم به دیوار و غرید
_اگه به یارو امیدی نمیدادی الان انقدر به جلز ولز نمی افتاد.تویی که روت نمیشد نقاب جلوی شوهرت برداری گه میخوری اسم یکی دیگه رو انقدر راحت میاری.
هلش دادم عقب و گفتم
_چون که من با فرهاد بزرگ شدم. پسر عمومه...
با خشم چنان سیلی بهم زد که پرت شدم روی زمین و موهام روی صورتم ریخت.
به موهام چنگ انداخت و بلندم کرد و تا به خودم بیام سیلی دومو محکم تر زد و فریاد کشید
_توی اون روستا یادت ندادن چه جوری با شوهرت حرف بزنی اما من یادت میدم.
با وجود دردم توی روش ایستادم و گفتم
_چه جور ادمی هستی؟چی کار دیگه میخوای باهام بکنی؟ آوردیم اینجا و پرتم کردی تو یه خونه ی دیگه و خودت نبودی،نیومدی...با هزار تا دختر بودی خندیدی رقصیدی از اون زهرماریا خوردی کتکم زدی، بس نبود یه زن دیگه هم گرفتی حالا کتکم میزنی که چرا اسم پسر عمو مو میارم؟
عربده زد
_من مَردم...
با نفرت بلند تر از خودش داد زدم
_منم یه زنم... حق زندگی دارم.با ارزش ترم از تویی که از مردونگی فقط داد و فریاد و کتک زدن و یاد گرفتی. میدونی چیه اهورا تربیت نشدی! درست تربیتت نکردن که بفهمی زنم آدمه... حق زندگی داره.
با چشمای به خون نشسته کمربندش و از شلوارش کشید و غرید
_زیادی زبونت دراز شده آیلین.
دستش و بالا برد و اولین ضربه رو زد. دستم و روی صورتم گذاشتم و لبم و گاز گرفتم از درد اما داد نزدم... التماسم نکردم.
حتی گریه هم نکردم.
با موهام منو کشون کشون برد توی اتاق و درو بست. داد زد
_نشونت میدم زن کیه، مرد کیه!
🍁 🍁 🍁 🍁
۱۰.۰k
۰۷ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.