سیاه و سفید pt

سیاه و سفید pt 10
-خب الان باید چیکار کنیم؟
@نمیدونم
@راستی تو مافیایی اره؟
-اره
@کاری که با خواهرم نکردی(نسبتاً داد)
-چیکار باید بکنم مثلاً
که یهو گوشی شوگا زنگ خورد ناشناس بود و بعدش جواب داد
@بله
¢سلام پسرم
@تو،عوضی آت کجاست
¢ادم با باباش اینطوری حرف میزنه
@خفشو تو بابای من نیستی
¢بسه دیگه حد خودتو بدون بفهم داری با کی حرف میزنی(عصبی)
@برو بابا آت کجاست؟
¢حالا که انقدر دنبال خواهرتی به آدرسی که میفرستم بیا
@باشه
بعدشم پدر ناتنی آت و شوگا ادرسو برا شوگا فرستاد و کوک و شوگا هم راه افتادن به سمت آدرس حداقل یه ساعت راه بود،بعد از اینکه رسیدن افرادی که آورده بودم رو یه جا مستقر کردن بعدشم خود جونکوک و شوگا اسلحه هارو حاضر کردن و وارد اون مکانی که انبار شکل بود شدن.
آروم در انبار رو باز کردن وارد شدن
¢خوش اومدی پسرم توهم همینطور کوک
_تو،تو هنوز نمردی(عصبانی و تعجب)
@شما همدیگرو می‌شناسین؟
(فلش بک)
-هی با مامانم کاری نداشته باش(گریه)
¢خفه شو(داد)
-نه،مامان(داد)
دیدگاه ها (۶)

سیاه و سفیدpt۱۱(خب یه توضیحی بدم،شیش سال پیش یعنی وقتی کوک ن...

سیاه و سفید pt۱۲که یهو صدای شلیک اومد.کوک و شوگا نگران داشتن...

سیاه و سفید pt۹از خواب بیدار شدن ساعت 6 عصر بود وقتی آت بیدا...

سیاه و سفید pt8یه چند دقیقه ای تو بغل هم بودن تا آت گریش تمو...

ات جان منننننن کوک اره ات خیلی ممنونم با تمام وجودم ازتون مم...

رمان j_k

عشق چیز خوبیه پارت ۱۱که یهو پدر لوسیفر اومد و تفنگ رو سمت من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط