شروع دوباره پارت ۱۸ فیک بی تی اس
شروع دوباره پارت ۱۸ #فیک_بی_تی_اس
ماری: خب بیاین بازی کنیممم
همه بچه ها دور هم جمع شدن البته آری اونور داشت با عروسکش بازی میکرد ... جولیا رفت و یدونه بطری آورد و چرخوند افتاد به جولیا و شوگا
ج: خب من میپرم؟
شوگا: هوم
ج: جرعت یا حقیقت؟
شوگا: جرعت
همه: اوووو
ج: پاشو یکم برقص واسمون
شوگا: واتتت نهه
ج: انتخاب خودت بود
شوگا: هوففف
شوگا بلند شد و به خنده دار ترین حالت ممکن داشت میرقصید و همه جر خورده بودن
+: شوگا تو چه خوب میرقصیدی و ما خبر نداشتیم (خنده)
شوگا: یااا تو الان داره منو مسخره میکنی؟
+: اصلااا
جولیا دوباره بطری رو چرخند و ایندفعه افتاد به کاملیا و کوک
کاملیا تو ذهنش : یسس حالا وقتشه
_: بپرس ببینم ...
کاملیا: جرعت یا ...
_: حقیقت
کاملیا : خیلی عجولی .... اگه به عقب برمیگشتی بازم از ا.ت جدا میشدی؟
_: آمم ... شاید نه
کاملیا : اوممم(لبخند مدفقیت آمیز)
ماری: ا.ت تو چطور؟
+: بطری به من نیوفتاده پس نمیتونین از من بپرسین
ماری: بد جنسسس
+: (خنده)
بطری رو چرخوندن و افتاد روی ا.ت جولیا و جولیا باید میپرسید
ج: خببب ... جرعت یا حقیقت؟
+: جرعتتتت
ج: با دستای خودت قبر خودتو کندی(خنده)
+: چیزی درمورد آری باشه جرتون میدمااا
ج: واقعا که مگه ما همچین آدماییم
+: تو بد جنسی
ج: واتتت
جی هوپ : بسه دیگه بگیننن
ج: اوکی ... برو بشین بغل کوک (خنده شیطانی)
+: هه شوخی خوبی نیس
ج: شوخی نیس
کاملیا: بدوووو
ماری: یسسس برووو
بقیه جز کوک : بدو بشینننن
+: ببندین دهناتونو ... آم ... چیزه ... آری خوابش میاد من ببرم اونو بالا بخوابونم بیام
ج: یااا نمیتونی فرار کنییی ... من اگه یکم بشناسمت میدونم که از عمد طولش میری تا انجام ندی
+: بچم خوابش میادددد
ا.ت آری رو برد با تو اتاق تا بخوابوندش ....
یاع یاععع خمارییی😂😈
ماری: خب بیاین بازی کنیممم
همه بچه ها دور هم جمع شدن البته آری اونور داشت با عروسکش بازی میکرد ... جولیا رفت و یدونه بطری آورد و چرخوند افتاد به جولیا و شوگا
ج: خب من میپرم؟
شوگا: هوم
ج: جرعت یا حقیقت؟
شوگا: جرعت
همه: اوووو
ج: پاشو یکم برقص واسمون
شوگا: واتتت نهه
ج: انتخاب خودت بود
شوگا: هوففف
شوگا بلند شد و به خنده دار ترین حالت ممکن داشت میرقصید و همه جر خورده بودن
+: شوگا تو چه خوب میرقصیدی و ما خبر نداشتیم (خنده)
شوگا: یااا تو الان داره منو مسخره میکنی؟
+: اصلااا
جولیا دوباره بطری رو چرخند و ایندفعه افتاد به کاملیا و کوک
کاملیا تو ذهنش : یسس حالا وقتشه
_: بپرس ببینم ...
کاملیا: جرعت یا ...
_: حقیقت
کاملیا : خیلی عجولی .... اگه به عقب برمیگشتی بازم از ا.ت جدا میشدی؟
_: آمم ... شاید نه
کاملیا : اوممم(لبخند مدفقیت آمیز)
ماری: ا.ت تو چطور؟
+: بطری به من نیوفتاده پس نمیتونین از من بپرسین
ماری: بد جنسسس
+: (خنده)
بطری رو چرخوندن و افتاد روی ا.ت جولیا و جولیا باید میپرسید
ج: خببب ... جرعت یا حقیقت؟
+: جرعتتتت
ج: با دستای خودت قبر خودتو کندی(خنده)
+: چیزی درمورد آری باشه جرتون میدمااا
ج: واقعا که مگه ما همچین آدماییم
+: تو بد جنسی
ج: واتتت
جی هوپ : بسه دیگه بگیننن
ج: اوکی ... برو بشین بغل کوک (خنده شیطانی)
+: هه شوخی خوبی نیس
ج: شوخی نیس
کاملیا: بدوووو
ماری: یسسس برووو
بقیه جز کوک : بدو بشینننن
+: ببندین دهناتونو ... آم ... چیزه ... آری خوابش میاد من ببرم اونو بالا بخوابونم بیام
ج: یااا نمیتونی فرار کنییی ... من اگه یکم بشناسمت میدونم که از عمد طولش میری تا انجام ندی
+: بچم خوابش میادددد
ا.ت آری رو برد با تو اتاق تا بخوابوندش ....
یاع یاععع خمارییی😂😈
۳۳.۸k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.