رمان ازدواج اجباری
#ازدواج_اجباری_پارت_۸
با آرامش رو به حاج آقا کردم.
_میشه چندتا درخواست از آرشام داشته باشم.؟
نگاهی مهربان بهم کرد.
-بله. ولی شما باید قول قرارتون رو قبل از ازدواج میذاشتید.
نگاهی به آرشام کردم که عصبانی بودن ازش موج میزد.
دم گوشش جوری لب زدم که کسی نفهمه
_میخوام دانشگاه همو ادامه بدم.
انگار فقط میخواست این ازدواج سر بگیره
*باشه.باشه
لبخندی زدم و عاقد دوباره ادامه داد.
+برای بار چهارم....آیا وکیلم؟
نفس عمیقی کشیدم.
_با اجازه بزرگ تر ها بله
+آقای....آیا وکیلم
*بله
همه کِل میکشیدن و دست میزدن.
قرار شد بریم عمارت آرشام.
مامان بابا بدرقمون کردن و به سوی عمارت شایان راه افتادیم.
ساعت تقریبا ۲ شب بود.
رسیدیم عمارت
خیلی اینجا به نظرم آشنا بود
انگار نصف عمرم رو توی این عمارت گذرونده بودم.
حیاط بزرگی داشت ولی همه گل و گیاهاش خشک شده بودن.
برق ها روشن بودن و چند خدمتکار که مشغول کار کردن بودن.
رفتیم سمت اتاق.
_اتاق من کو؟
*امشب همینجا میخوابی.
چشام گرد شد.
_من عمرن تو اتاقی ک تو باشی بخوابم
*چرا میخوابی...
........
ازین به بعد شب ها پارت گذاری ـه.
دلبر وحشی هم آمادس
پارت ها تقریبا طولانین برای همین روزی یهپارت گذاشته میشه.
اگ موافق باشید یه کانال توی روبیکا میزنم و اونجا زود به زود میزارم.
اینجا یکم واسم سخته...
کامنت کنید لطفا🙂
بحی
با آرامش رو به حاج آقا کردم.
_میشه چندتا درخواست از آرشام داشته باشم.؟
نگاهی مهربان بهم کرد.
-بله. ولی شما باید قول قرارتون رو قبل از ازدواج میذاشتید.
نگاهی به آرشام کردم که عصبانی بودن ازش موج میزد.
دم گوشش جوری لب زدم که کسی نفهمه
_میخوام دانشگاه همو ادامه بدم.
انگار فقط میخواست این ازدواج سر بگیره
*باشه.باشه
لبخندی زدم و عاقد دوباره ادامه داد.
+برای بار چهارم....آیا وکیلم؟
نفس عمیقی کشیدم.
_با اجازه بزرگ تر ها بله
+آقای....آیا وکیلم
*بله
همه کِل میکشیدن و دست میزدن.
قرار شد بریم عمارت آرشام.
مامان بابا بدرقمون کردن و به سوی عمارت شایان راه افتادیم.
ساعت تقریبا ۲ شب بود.
رسیدیم عمارت
خیلی اینجا به نظرم آشنا بود
انگار نصف عمرم رو توی این عمارت گذرونده بودم.
حیاط بزرگی داشت ولی همه گل و گیاهاش خشک شده بودن.
برق ها روشن بودن و چند خدمتکار که مشغول کار کردن بودن.
رفتیم سمت اتاق.
_اتاق من کو؟
*امشب همینجا میخوابی.
چشام گرد شد.
_من عمرن تو اتاقی ک تو باشی بخوابم
*چرا میخوابی...
........
ازین به بعد شب ها پارت گذاری ـه.
دلبر وحشی هم آمادس
پارت ها تقریبا طولانین برای همین روزی یهپارت گذاشته میشه.
اگ موافق باشید یه کانال توی روبیکا میزنم و اونجا زود به زود میزارم.
اینجا یکم واسم سخته...
کامنت کنید لطفا🙂
بحی
۴.۱k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.