ونزدی

ونزدی
پارت:4

همه:ولی استاد
جونگ کوک: همین که گفتم
بی توجه سمت در رفت
همه: استاد تروخدا
جونگ کوک: کسی نمرش از ۲۰ نباید بیاد پایین اوکی
همه:چشم استاد
بعد از رفتنش بلند شدم از کلاس بیرون رفتم
(¹ماه بعد)
سول:ونزدی
بایول:بله؟
سول:از یه خواهش دارم
بایول:چه خواهشی؟
سول:اون بطری ابو بریزی روم و این چیزی که روی این برگه نوشته شده رو بگو
بایول: اوکی
ابو روش ریختم
بایول:خدای اب و خاک به درخواست من برخیزید و منو به یک پری دریایی تبدیل کنید
سول:چرا اتفاقی نیوفتاد
بایول: چه اتفاقی داره میوفته
رو هوا معلق بودم داشت چه اتفاقی میوفتاد همون لحظه به یه پری دریایی تبدیل شدم نهههه
سول: بایول حالت خوبه؟؟
بایول:منو به حالت اولم بر گردون
سول: چیکار کنم؟؟
_sol_
تنها کسی که به ذهنم رسید اقای جئون بود سریع سمت دفترش رفتم با نفس نفس زدن و بدون در زدن وارد شدم
سول: ا..قای جئون کمک کنید
جونگ کوک: چی شده این وقت شب؟
سول:بایول.....بایول
جونگ کوک: بایول چی؟
سول: تو خطره دنبالم بیاید
با تمام توانم میدویدم سمت اتاق
در اتاقو باز کردم
سول:بایول
جونگ کوک:چهارتا شمع مشکی بیار سریع
تمام کارایی که گفت انجام دادم
سول:تموم شد ؟
جونگ کوک: حالش داره بدتر میشه
سول: باید چیکار کنم ؟؟؟
جونگ کوک: فقط یه نفر میتونه درمانش کنه
سول:کی؟
#he_so
#jungkook
#hanol
دیدگاه ها (۰)

عشق اجباری با مافیا پارت ۳(دوساعت بعد)هوف بالاخره کارا تموم ...

عشق اجباری با مافیا پارت: ۴ "𝒿𝒶ℯ𝓈ℴℴ𝓃"وارد سالن شدیم همه ی دخ...

سلام بچه ها ببخشید این چند وقت مسدود شده بودم اما الان پر ان...

اسم رمان:عاشق برادر دوستم شدم پارت:14یه سره همی ساتن ساده مش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط