پارت ۸
پارت ۸
هستی : آقا ظرفا تموم شد می تونم برم بخوابم
عرفان :نه بیا اینجا پاهام رو ماساژ بده بعد برو توی بالکن بخواب
هستی :چشم ولی بالکن خیلی کثیفه
عرفان:نه باید توی بالکن با عنکبوت ها بخوابی بدو بیا پاهام رو ماساژ بده و بعد برو لباس ها رو از رو بند جمع کن میتوانی بالکن رو تمیز کنی بعد بخوابی
هستی :چشم آقا مرسی
فردا "
ارسلان :صبح بخیر دیانا
دیانا :صبح بخیر ارسلان "
ارسلان :یهو تلفنم زنگ خورد
وحید :الو الو جرعت داری جواب بده
ارسلان :وحید توی چیه ؟؟
وحید :چی کار کردی یک بار بهت فرصت دادم خرابش کردی حالا خرابت میکنم آقا ی ارسلان
ارسلان :قطع کردم از استرس مردم
دیانا بدو وسایلت رو جمع کن بریم
دیانا : چی شده کی بود
ارسلان :وحید بود بدو
دیانا :وای بدو ۲ تا چمدون ها رو بیار
ارسلان :بیا بدو وسایلت رو جمع کن
دیانا :جمع کردم بریم
ارسلان :منم جمع کردم بریم بدو سمت ماشین
دیانا :بریم
ارسلان :با دیانا رفتیم خونه ی عرفان اولین جایی بود که به ذهنم میرسه ولی بخاطر هستی استرس داشتم ولی باید میرفتم
هستی :داشتم دستمال میکشیدن که یهو آیفون زنگ خورد دیدم ارسلان و دیانا هستن
اعصبانی شدم و همون لحظه خون جلوی چشمام رو گرفت
عرفان : کیه
هستی :ارسلان دیانا
ادامه دارد..........💜
هستی : آقا ظرفا تموم شد می تونم برم بخوابم
عرفان :نه بیا اینجا پاهام رو ماساژ بده بعد برو توی بالکن بخواب
هستی :چشم ولی بالکن خیلی کثیفه
عرفان:نه باید توی بالکن با عنکبوت ها بخوابی بدو بیا پاهام رو ماساژ بده و بعد برو لباس ها رو از رو بند جمع کن میتوانی بالکن رو تمیز کنی بعد بخوابی
هستی :چشم آقا مرسی
فردا "
ارسلان :صبح بخیر دیانا
دیانا :صبح بخیر ارسلان "
ارسلان :یهو تلفنم زنگ خورد
وحید :الو الو جرعت داری جواب بده
ارسلان :وحید توی چیه ؟؟
وحید :چی کار کردی یک بار بهت فرصت دادم خرابش کردی حالا خرابت میکنم آقا ی ارسلان
ارسلان :قطع کردم از استرس مردم
دیانا بدو وسایلت رو جمع کن بریم
دیانا : چی شده کی بود
ارسلان :وحید بود بدو
دیانا :وای بدو ۲ تا چمدون ها رو بیار
ارسلان :بیا بدو وسایلت رو جمع کن
دیانا :جمع کردم بریم
ارسلان :منم جمع کردم بریم بدو سمت ماشین
دیانا :بریم
ارسلان :با دیانا رفتیم خونه ی عرفان اولین جایی بود که به ذهنم میرسه ولی بخاطر هستی استرس داشتم ولی باید میرفتم
هستی :داشتم دستمال میکشیدن که یهو آیفون زنگ خورد دیدم ارسلان و دیانا هستن
اعصبانی شدم و همون لحظه خون جلوی چشمام رو گرفت
عرفان : کیه
هستی :ارسلان دیانا
ادامه دارد..........💜
۳.۸k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.