موچی به عنوان برادرت
(جیمین به عنوان برادرت)
امروز باید میرفتی دانشگاه و از شانس بدت ماشینت خراب شده بود میخواستی با تاکسی بری که متوجه جیمین شدی
:مشکلی هست
ا/ت : ماشینم خراب شده داداش
جیمین : خب بیا من میرسونمت
ا/ت: نه من مزاحمت نمیشم
جیمین : مزاحم چیه دیوونه بیا بریم بدو من تو رو نبرم چه کسیو ببرم
ا/ت : باشه الان میام
خوشحال بودم از اینکه برادری مثل جیمین داشتم اون خیلی مهربون بود و منو رو خیلی دوست داشت سوار ماشینش شدم و راه افتادیم میدونستم که بعد از رسوندن من با دوست دخترش قرار داره شنیده بودم خیلی دختر خوبیه و لایق جیمینه خیلی دوست داشتم ببینمش
+ داداش ؟
- هوم + میشه من دوست دخترتو ببینم
- تو الان دانشگاه نداری مگه + خب کلا میگم بعدا
- باید بهش بگم + زن زلیل
- یااااا خب نمیخوام سوپریز بشه + هوفففف
رسیدیم و از ماشین پیاده شدم و از جیمین خداحافظی کردم رفتم داخل دانشگاه و تو کلاس نشستم و منتظر استاد شدم
امروز باید میرفتی دانشگاه و از شانس بدت ماشینت خراب شده بود میخواستی با تاکسی بری که متوجه جیمین شدی
:مشکلی هست
ا/ت : ماشینم خراب شده داداش
جیمین : خب بیا من میرسونمت
ا/ت: نه من مزاحمت نمیشم
جیمین : مزاحم چیه دیوونه بیا بریم بدو من تو رو نبرم چه کسیو ببرم
ا/ت : باشه الان میام
خوشحال بودم از اینکه برادری مثل جیمین داشتم اون خیلی مهربون بود و منو رو خیلی دوست داشت سوار ماشینش شدم و راه افتادیم میدونستم که بعد از رسوندن من با دوست دخترش قرار داره شنیده بودم خیلی دختر خوبیه و لایق جیمینه خیلی دوست داشتم ببینمش
+ داداش ؟
- هوم + میشه من دوست دخترتو ببینم
- تو الان دانشگاه نداری مگه + خب کلا میگم بعدا
- باید بهش بگم + زن زلیل
- یااااا خب نمیخوام سوپریز بشه + هوفففف
رسیدیم و از ماشین پیاده شدم و از جیمین خداحافظی کردم رفتم داخل دانشگاه و تو کلاس نشستم و منتظر استاد شدم
۳۸.۵k
۰۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.