پارت
#پارت۱۵
کجاش اسونه بچه جون فک کن هرروز یکی بیاد بهت درخواست مشارکت بده ولی تو نمیخای میزنی میکشیش
_مگه شهر هرته بگو نمیخوام
خب اونا زبون نفهمن
_خوبه که به خودت کشیدن
نگاها یه سوال ازت بپرسم
_بپرس
تو فکر کن یه پسری بیاد بهت همین چیزی که تو گفتی رو بگه چیکارش میکنی
_خب معلومه میزنم تو دهنش
الان منم بزنم تو دهنت
تو حق نداری دست رو من بلند کنی
چرا اون وقت
_چون من دوست دخترتم
چون من دوست دخترتم(ادای یوری رو درمیاره)
_بی ادب
باادب
_ببین میزنم میکشمتا
نکشیمون جومونگ
_بچه پرو(بازو جونگکوک رو گاز میگیره)
ای ولم کن(میزنه توی سر یوری اونم ولش میکنه اروم میزنه)
_چیه پرو بازی در میاری واسه من
سگ هار چرا گاز میگیری بچه پرو همون حقت بود بمونی خونه خودت
_میموندم بهتر بود
خفه شو دیگه بسه
_خفه نمیشم شنا بلدم.........(در حال غر زدن)
تموم شد
_اره
خیلی تاثیر گذار بود
_بیشعور
یک بار دیک بار دیگه به من بگی بیشور دیگه نمیبینمت
_یعنی یک بار
اره
_بیشعور بیشعور
عه دوبار گفت که
_من رفتم
اگه درو باز کنی دیگه اسمتم نمیارم
_اجوما اجوما
✓بله دخترم
_درو باز میکنی
✓باشه...... بیا
_باش ممنون میتونی بری
عه چرا اینجوری شد
_هههه
اگه یک قدم دیگه راه بری یا بدویی دیگه تا اخر عمرت بهت محل سگم نمیدم
_باشه(میشینه زمین خودشو میکشه)
عجب بچه ای......میخوای کجا بری
ها(میره یوری رو میگیره)
_میخوام برم پایین(میخنده)
پایین چی میخوای
_اب
تو اتاق اب هست
_خب خب میخوام
تو هیچی نمیخوای فقت میخوای از دست من فرار کنی که نمیتونی
_از کجا فهمید(توی دلش میگه)
از قیافت معلومه میخوای از کجا بفهمم اخه(میخنده)
_تو علم غیب داری ایا
نبابا از قیافت همچی معلومه
_یعنی انقدر ضایع برخورد میکنم
اره..........بیا بریم دیگه بسه
_ببخشید
واسه چی
_خب من یکم اعصابم خورد شد نفهمیدم چی گفتم
اشکال نداره بیا بریم اب تورو بدم بعد بازی کنیم
_باشه
(جونگکوک اب رو داد)
بیا بگیر
<فلش بک به بعد از مدرسه>
_امروزم میخوای بری شرکت
اره چطور
_جلسه داری
نه
_منم بیام
اها پس واسه همین پرسیدی بیا اما از کنار من جم نمیخوری پیش خودم میشینی
_باشه.... پس یعنی میزاری بیام
اره
_اخ جون(میپره بغل جونگکوک)
باشه باشه خفه شدم(میخنده)
_ملسی (کیوت و مالت بچه گانه)(گونه جونگکوک رو میبوسه)
اخی چقدر تو نازی اخه
_میگم چرا منشیت زن نیست مرده
خوشم نمیاد یه زن نزدیکم بشه وقتی که دوسش ندارم
_اها
اره چرا پرسیدی
_اخه نمیتونم بگم
چیشده بگو
_قول میدی اعصبانی نشی
قول میدم
_خب راستش خب تو رفتی قهوت رو بیاری.......منشیت اومد توی دفتر وقتی دید که نیستی زود اومد طرفم برگشت بهم گفت میخوای امشب مهمون من باشی که یهو دید صدای تو میاد زود رفت
الان داری بهم میگی
_خب میترسیدم....
کجاش اسونه بچه جون فک کن هرروز یکی بیاد بهت درخواست مشارکت بده ولی تو نمیخای میزنی میکشیش
_مگه شهر هرته بگو نمیخوام
خب اونا زبون نفهمن
_خوبه که به خودت کشیدن
نگاها یه سوال ازت بپرسم
_بپرس
تو فکر کن یه پسری بیاد بهت همین چیزی که تو گفتی رو بگه چیکارش میکنی
_خب معلومه میزنم تو دهنش
الان منم بزنم تو دهنت
تو حق نداری دست رو من بلند کنی
چرا اون وقت
_چون من دوست دخترتم
چون من دوست دخترتم(ادای یوری رو درمیاره)
_بی ادب
باادب
_ببین میزنم میکشمتا
نکشیمون جومونگ
_بچه پرو(بازو جونگکوک رو گاز میگیره)
ای ولم کن(میزنه توی سر یوری اونم ولش میکنه اروم میزنه)
_چیه پرو بازی در میاری واسه من
سگ هار چرا گاز میگیری بچه پرو همون حقت بود بمونی خونه خودت
_میموندم بهتر بود
خفه شو دیگه بسه
_خفه نمیشم شنا بلدم.........(در حال غر زدن)
تموم شد
_اره
خیلی تاثیر گذار بود
_بیشعور
یک بار دیک بار دیگه به من بگی بیشور دیگه نمیبینمت
_یعنی یک بار
اره
_بیشعور بیشعور
عه دوبار گفت که
_من رفتم
اگه درو باز کنی دیگه اسمتم نمیارم
_اجوما اجوما
✓بله دخترم
_درو باز میکنی
✓باشه...... بیا
_باش ممنون میتونی بری
عه چرا اینجوری شد
_هههه
اگه یک قدم دیگه راه بری یا بدویی دیگه تا اخر عمرت بهت محل سگم نمیدم
_باشه(میشینه زمین خودشو میکشه)
عجب بچه ای......میخوای کجا بری
ها(میره یوری رو میگیره)
_میخوام برم پایین(میخنده)
پایین چی میخوای
_اب
تو اتاق اب هست
_خب خب میخوام
تو هیچی نمیخوای فقت میخوای از دست من فرار کنی که نمیتونی
_از کجا فهمید(توی دلش میگه)
از قیافت معلومه میخوای از کجا بفهمم اخه(میخنده)
_تو علم غیب داری ایا
نبابا از قیافت همچی معلومه
_یعنی انقدر ضایع برخورد میکنم
اره..........بیا بریم دیگه بسه
_ببخشید
واسه چی
_خب من یکم اعصابم خورد شد نفهمیدم چی گفتم
اشکال نداره بیا بریم اب تورو بدم بعد بازی کنیم
_باشه
(جونگکوک اب رو داد)
بیا بگیر
<فلش بک به بعد از مدرسه>
_امروزم میخوای بری شرکت
اره چطور
_جلسه داری
نه
_منم بیام
اها پس واسه همین پرسیدی بیا اما از کنار من جم نمیخوری پیش خودم میشینی
_باشه.... پس یعنی میزاری بیام
اره
_اخ جون(میپره بغل جونگکوک)
باشه باشه خفه شدم(میخنده)
_ملسی (کیوت و مالت بچه گانه)(گونه جونگکوک رو میبوسه)
اخی چقدر تو نازی اخه
_میگم چرا منشیت زن نیست مرده
خوشم نمیاد یه زن نزدیکم بشه وقتی که دوسش ندارم
_اها
اره چرا پرسیدی
_اخه نمیتونم بگم
چیشده بگو
_قول میدی اعصبانی نشی
قول میدم
_خب راستش خب تو رفتی قهوت رو بیاری.......منشیت اومد توی دفتر وقتی دید که نیستی زود اومد طرفم برگشت بهم گفت میخوای امشب مهمون من باشی که یهو دید صدای تو میاد زود رفت
الان داری بهم میگی
_خب میترسیدم....
- ۱۷.۶k
- ۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط