عشق پنهان p13
عشق پنهان p13
(دامیان می اید)
انیا:سلام دامیان سان، دامیان:سلام .... انیا، انیا:بریم؟ دامیان:بریم(دامیان در کافه را برای انیا باز میکند) انیا:ممنونم دامیان:خواهش میکنم (می نشینند) انیا:(به منو نگاه میکند) من اممممم یک قهوه دامیان:من هم همینطور(گارسون را صدا میکند و سفارش را می گوید) انیا:خب.... دامیان:از چه خوراکی هایی خوشت میاد؟ انیا:بادوم زمینی دامیان:ج.. جدی؟ انیا:اوهوم (گارسون قهوه هارا میاورد) انیا:تو چی؟ دامیان:..... من... بستنی(سرخ میشه) انیا:اره خیلی خوشمزه و شیرینه دامیان:تو ام خوشت میاد! انیا:اره(قهوه اش را میخورد) (زیر لب) ایی چقدر تلخه شکلات داغ را ترجیح میدم دامیان:زیادی تلخه مگه نه؟ انیا:اره منم خوشم نیومد دامیان:پس چی می خوای؟ انیا:شکلات داغ دامیان:باش منم میخوام (به گارسون میگوید)
(این داستان ادامه دارد✅)
(دامیان می اید)
انیا:سلام دامیان سان، دامیان:سلام .... انیا، انیا:بریم؟ دامیان:بریم(دامیان در کافه را برای انیا باز میکند) انیا:ممنونم دامیان:خواهش میکنم (می نشینند) انیا:(به منو نگاه میکند) من اممممم یک قهوه دامیان:من هم همینطور(گارسون را صدا میکند و سفارش را می گوید) انیا:خب.... دامیان:از چه خوراکی هایی خوشت میاد؟ انیا:بادوم زمینی دامیان:ج.. جدی؟ انیا:اوهوم (گارسون قهوه هارا میاورد) انیا:تو چی؟ دامیان:..... من... بستنی(سرخ میشه) انیا:اره خیلی خوشمزه و شیرینه دامیان:تو ام خوشت میاد! انیا:اره(قهوه اش را میخورد) (زیر لب) ایی چقدر تلخه شکلات داغ را ترجیح میدم دامیان:زیادی تلخه مگه نه؟ انیا:اره منم خوشم نیومد دامیان:پس چی می خوای؟ انیا:شکلات داغ دامیان:باش منم میخوام (به گارسون میگوید)
(این داستان ادامه دارد✅)
۱.۱k
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.