p10
خوبه عکس انداختم تا میخواستم در بعدی رو باز کنم
دیدم جیمین با لباس خواب عروسکی بچه گونه پوشیده سریع یه عکس انداختم
جیمین: هویییی چه غلطی میکنی
ات: هیچی هیچی
جیمین داشت دنبال ات میدوید که ات رفت داخل اتاقش میخواست درو ببنده که جیمین دستشو گذاشت لای در
جیمین: خب خب چی تو اون گوشیت قایم میکنی ها بده ببینم از من عکس انداختی هاااا؟؟!!
ات: چقدر اعتماد به نفس داری عکس تورو میخوام چیکار هاا
جیمین: پس گوشیتو بده
ات: نمیددددممم
جیمین: باشه خودت خواستی
دنبال ات میدوید که یهو
افتادن تو تخت ات لباشون خورد بهم
ات:(تعجب)
جیمین(به خیالشم نیست فرزندم)
ات: گمشو اون ور
جیمین: از خداتم باشه لب مبارکه من خورد به لب کثیفت
ات: واتتتتت لب من کثیفه اره؟؟؟؟
جیمین: بلههههه
ات: نشونت میدم
گرفت از موهای جیمین کشید(گوه خورد)
جیمین: اخخخخ ولم کن جیمینم موهای ات رو گرفت کشید
ات: اخخخخ ول کن
جیمین: بیا اصلا باهم ول کنیم خب؟ 123
موهای همدیگه رو ول کردن
ات: خب ببخشید
جیمین: ای بابا بگیر بخواب من رفتم
جیمین رفت
ویو جیمین
وای چقدر بامزست یه دختر کیوته اصلا چرا دارم از این حرفا میزنم چراااا؟(عاشق شدی فرزندم)
ات ویو
اه چرا انقدر جذاب لعنتیه چراااا
عهههه کجاش جذابه عه منحرف شدم خاک توسرم بگیرم بخوابم
با فکر جیمین خواب برد
ویو صبح
جیمین: بلند شدم رفتم کارای لازمو کردم امدم لباس بپوشم
جیمین: اههه چقدر گرمه هوایه تیشرت پوشیدم میخواستم ک برم پایین گفتم ات هنوز خوابه برم بیدارش کنم در اتاقو زدم کسی جواب نداد گفتم حتما خواب رفتم تو اتاق
جیمین: وای مثل فرشته هاس چه کیوته عه چی دارم میگم اه دستشویم گرفت رفتم دستشوی اتاق ات
ویو ات
از خواب بیدار شدم دیدم در اتاقم بازه مگه من نبسته بودمش؟ اه ولش کن برم صورتمو بشورم
در دستشویی رو باز کردم که...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥
دیدم جیمین با لباس خواب عروسکی بچه گونه پوشیده سریع یه عکس انداختم
جیمین: هویییی چه غلطی میکنی
ات: هیچی هیچی
جیمین داشت دنبال ات میدوید که ات رفت داخل اتاقش میخواست درو ببنده که جیمین دستشو گذاشت لای در
جیمین: خب خب چی تو اون گوشیت قایم میکنی ها بده ببینم از من عکس انداختی هاااا؟؟!!
ات: چقدر اعتماد به نفس داری عکس تورو میخوام چیکار هاا
جیمین: پس گوشیتو بده
ات: نمیددددممم
جیمین: باشه خودت خواستی
دنبال ات میدوید که یهو
افتادن تو تخت ات لباشون خورد بهم
ات:(تعجب)
جیمین(به خیالشم نیست فرزندم)
ات: گمشو اون ور
جیمین: از خداتم باشه لب مبارکه من خورد به لب کثیفت
ات: واتتتتت لب من کثیفه اره؟؟؟؟
جیمین: بلههههه
ات: نشونت میدم
گرفت از موهای جیمین کشید(گوه خورد)
جیمین: اخخخخ ولم کن جیمینم موهای ات رو گرفت کشید
ات: اخخخخ ول کن
جیمین: بیا اصلا باهم ول کنیم خب؟ 123
موهای همدیگه رو ول کردن
ات: خب ببخشید
جیمین: ای بابا بگیر بخواب من رفتم
جیمین رفت
ویو جیمین
وای چقدر بامزست یه دختر کیوته اصلا چرا دارم از این حرفا میزنم چراااا؟(عاشق شدی فرزندم)
ات ویو
اه چرا انقدر جذاب لعنتیه چراااا
عهههه کجاش جذابه عه منحرف شدم خاک توسرم بگیرم بخوابم
با فکر جیمین خواب برد
ویو صبح
جیمین: بلند شدم رفتم کارای لازمو کردم امدم لباس بپوشم
جیمین: اههه چقدر گرمه هوایه تیشرت پوشیدم میخواستم ک برم پایین گفتم ات هنوز خوابه برم بیدارش کنم در اتاقو زدم کسی جواب نداد گفتم حتما خواب رفتم تو اتاق
جیمین: وای مثل فرشته هاس چه کیوته عه چی دارم میگم اه دستشویم گرفت رفتم دستشوی اتاق ات
ویو ات
از خواب بیدار شدم دیدم در اتاقم بازه مگه من نبسته بودمش؟ اه ولش کن برم صورتمو بشورم
در دستشویی رو باز کردم که...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥
۱۴.۸k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.