ایدل مورد علاقم pt32
pt32
مجری اومد سره صحنه و به همه خوشامد گفتو یکی یکی خواننده ها میومدن سر صحنه و اجرا میکردن
حسابی خسته بودم انقدر چرتو پرت میخوندن که خسته شده بودم
نوبته بی تی اس شد
از اون بالا مستر کوکمون اومد یاده صحنه ی یوفوریا میوفتادم
اون کارت تو دستش چی بود؟
نگاهم به یانگ رفت که با حرق نشسته بودو به یکی نگاه میکرد نگاهشو دنبال کردم چیی؟
تهیونگو الویا؟!(عررر بچه ها خودتون میدونین دیگه😂)
اوخ تهیونگ با دستای خودت خودتو خفه کردی
وقتی صدای بیت باکس اهنگ باتر اومد بیخیال شدم
همه بلند شدنو شروع به خوندنه اهنگ کردن جیمین خیلی جذاب شده بود نمیدونم ولی همش بهش نگاه میکردم(گایز فیلمشو اگه گیر بیارم میزارم)
...
بلاخره نوبته گروه بلگ پینک شد
ا ت: موفق باشین
نمایششون شروع شد دخترا خیلی خوب میدرخشیدن
جک: نوبته شما نشده هنوز؟
با صدایی که اومد یکم ترسیدم
متوجه شدم مردی که اون طرفه میز نشسته این حرفو بهم زد
ا ت: عامم نه من خواننده نیستم
جک: اهان پس یه فنی ولی خب غیرقانونیه که فنارو راه بدن اینجا
ا ت: فن که هستم ولی خب من مترجمه گروه بلک پینکم
جک: اهان منم جک هستم خوشبختم(جک مثلا اینجا چه گوهی میخوره:/)
ا ت: همچینین ولی من تاحالا شمارو ندیدم
جک: خب با این خواننده های معروف خواننده های جدیدو کوچیکی مثله ما خیلی تو چشم نیستن البته با دعوته گرمی شاید یکم معروف شدیم
ا ت: اهان بله موفق باشین
جک: ممنون
سنگینی نگاهه یکی رو روم حس میکردم اما خب توجه نمیکردم
ویو جیمین
چرا انقدر اذیت میشم وقتی میبینم اون مرده با ا ت صحبت میکنه همش چشم به ا. ت بود
دارن چی میگن؟!
اروم از جام پاشدم
کوک: کجا؟!
جیمین: یه کاری با ا ت دارم
کوک: ا.ت؟!*خنده شیطانی
جیمین: مرض(این مرگو مرض تاثیراته نیلوعه:/)
رفتم پیش ا ت
نشستم رو صندلی
جیمین: داری چیکار میکنی؟
ات: دارم اجرا رو نگا میکنم
جیمین: اها
ا ت: خب اقای جیمین
جیمین: هوم؟
ا ت: دیشب تو اتاقه من چیکار داشتی؟
جیمین: من باید برم
ا ت: کجا با این عجله هنور مونده بگو
جیمین: اخه
ا ت: اخه؟
جیمین: خودت چی فکر میکنی؟
ا ت: من هرچی فکر میکنم منحرف میشم داخودت نگی ولت نمیکنم
جیمین: هعی
جیمین: فقط میخواستم اون فیلمو پاک کنم
ا ت: چی؟ فقط برای اون فیلم این همه کار کردی؟
جیمین: اره
ا ت: خب بهم میگفتی تا پاک کنم چه نیازی بود
جیمین: ماکه همش میگفتیم(متاسفانه تهیونگو یانگ بر اثر این قضیه خودشونو پاره کردن😂💔)
ا ت: اوکی الان پاکش میکنم
گوشیشو برداشتو بهم نشون دادو فیلمو پاک کرد
ا ت: خب خیالت تخت شد؟
جیمین: ممنون
ا ت: خواهش
ویو ات
از پیشم باشدو رفت پیش پسرا
وایی قلبم تو حلقم اومد چرا وقتی کنارم نشسته بود انقدر تند تند میزد استغفرالله تو دیگه با من اینکارو نکن داداش(منظورش قلبشه)
اجرای دخترا تموم شد خیلی عالی بود
اومدن پیشم نشستن
جنی: جیمین اینجا چیکار میکرد؟
ا ت: هیچی فقط یه قضیه بینمون بود که حلش کردیم
لیسا: قضیه؟ چه قضیه ای؟
ا ت: هیچی فقط اینکه تموم شد رفت اگه تموم نمیشد یکی اینجا بود که خفم میکرد
جنی: عجیب غریب صحبت میکنی
ا ت: هیچی بعدا میگم
ات: راستی اجراتون واقعا عالی بود
رزی: واقعا؟
ات: اوهوم
ا ت: خسته نباشین
لیسا: پیشنهاد اهنگ که از تو بود به نظره خودمم عالی بود
ا ت: اوهوم*لبخند
جنی: مینگ یو کی میره کره؟* اروم
ا ت: گفتن تا مراسم تموم شه و اعلام کنن حتما فردا دیگه حرکت میکننو میرن
جنی: اهان
...
مجری اومد سره صحنه و به همه خوشامد گفتو یکی یکی خواننده ها میومدن سر صحنه و اجرا میکردن
حسابی خسته بودم انقدر چرتو پرت میخوندن که خسته شده بودم
نوبته بی تی اس شد
از اون بالا مستر کوکمون اومد یاده صحنه ی یوفوریا میوفتادم
اون کارت تو دستش چی بود؟
نگاهم به یانگ رفت که با حرق نشسته بودو به یکی نگاه میکرد نگاهشو دنبال کردم چیی؟
تهیونگو الویا؟!(عررر بچه ها خودتون میدونین دیگه😂)
اوخ تهیونگ با دستای خودت خودتو خفه کردی
وقتی صدای بیت باکس اهنگ باتر اومد بیخیال شدم
همه بلند شدنو شروع به خوندنه اهنگ کردن جیمین خیلی جذاب شده بود نمیدونم ولی همش بهش نگاه میکردم(گایز فیلمشو اگه گیر بیارم میزارم)
...
بلاخره نوبته گروه بلگ پینک شد
ا ت: موفق باشین
نمایششون شروع شد دخترا خیلی خوب میدرخشیدن
جک: نوبته شما نشده هنوز؟
با صدایی که اومد یکم ترسیدم
متوجه شدم مردی که اون طرفه میز نشسته این حرفو بهم زد
ا ت: عامم نه من خواننده نیستم
جک: اهان پس یه فنی ولی خب غیرقانونیه که فنارو راه بدن اینجا
ا ت: فن که هستم ولی خب من مترجمه گروه بلک پینکم
جک: اهان منم جک هستم خوشبختم(جک مثلا اینجا چه گوهی میخوره:/)
ا ت: همچینین ولی من تاحالا شمارو ندیدم
جک: خب با این خواننده های معروف خواننده های جدیدو کوچیکی مثله ما خیلی تو چشم نیستن البته با دعوته گرمی شاید یکم معروف شدیم
ا ت: اهان بله موفق باشین
جک: ممنون
سنگینی نگاهه یکی رو روم حس میکردم اما خب توجه نمیکردم
ویو جیمین
چرا انقدر اذیت میشم وقتی میبینم اون مرده با ا ت صحبت میکنه همش چشم به ا. ت بود
دارن چی میگن؟!
اروم از جام پاشدم
کوک: کجا؟!
جیمین: یه کاری با ا ت دارم
کوک: ا.ت؟!*خنده شیطانی
جیمین: مرض(این مرگو مرض تاثیراته نیلوعه:/)
رفتم پیش ا ت
نشستم رو صندلی
جیمین: داری چیکار میکنی؟
ات: دارم اجرا رو نگا میکنم
جیمین: اها
ا ت: خب اقای جیمین
جیمین: هوم؟
ا ت: دیشب تو اتاقه من چیکار داشتی؟
جیمین: من باید برم
ا ت: کجا با این عجله هنور مونده بگو
جیمین: اخه
ا ت: اخه؟
جیمین: خودت چی فکر میکنی؟
ا ت: من هرچی فکر میکنم منحرف میشم داخودت نگی ولت نمیکنم
جیمین: هعی
جیمین: فقط میخواستم اون فیلمو پاک کنم
ا ت: چی؟ فقط برای اون فیلم این همه کار کردی؟
جیمین: اره
ا ت: خب بهم میگفتی تا پاک کنم چه نیازی بود
جیمین: ماکه همش میگفتیم(متاسفانه تهیونگو یانگ بر اثر این قضیه خودشونو پاره کردن😂💔)
ا ت: اوکی الان پاکش میکنم
گوشیشو برداشتو بهم نشون دادو فیلمو پاک کرد
ا ت: خب خیالت تخت شد؟
جیمین: ممنون
ا ت: خواهش
ویو ات
از پیشم باشدو رفت پیش پسرا
وایی قلبم تو حلقم اومد چرا وقتی کنارم نشسته بود انقدر تند تند میزد استغفرالله تو دیگه با من اینکارو نکن داداش(منظورش قلبشه)
اجرای دخترا تموم شد خیلی عالی بود
اومدن پیشم نشستن
جنی: جیمین اینجا چیکار میکرد؟
ا ت: هیچی فقط یه قضیه بینمون بود که حلش کردیم
لیسا: قضیه؟ چه قضیه ای؟
ا ت: هیچی فقط اینکه تموم شد رفت اگه تموم نمیشد یکی اینجا بود که خفم میکرد
جنی: عجیب غریب صحبت میکنی
ا ت: هیچی بعدا میگم
ات: راستی اجراتون واقعا عالی بود
رزی: واقعا؟
ات: اوهوم
ا ت: خسته نباشین
لیسا: پیشنهاد اهنگ که از تو بود به نظره خودمم عالی بود
ا ت: اوهوم*لبخند
جنی: مینگ یو کی میره کره؟* اروم
ا ت: گفتن تا مراسم تموم شه و اعلام کنن حتما فردا دیگه حرکت میکننو میرن
جنی: اهان
...
۱۸۵.۷k
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.